جنگهای صلیبی
بعد از جنگ ملازگرد و شکست سنگین امپراتوری بیزانس به دست آلبارسلان سلجوقی، وحشت سقوط همه قلمرو بیزانس به دست ترکان سلجوقی به دل امپراتوری بیزانس افتاد. وحشتی که باعث شد همه مذاهب مسیحی متحد بشن و جنگهایی طولانی علیه مسلمانها راه بندازن. جنگهایی که ظاهرا مذهبی بود و به جنگهای صلیبی معروف شد. اما اینکه چرا مسیحیان راضی شدن که به جنگ مسلمونها برن علتهای زیادی داره که بهشون میپردازیم.
خیلی از مورخانی که در موردجنگهای صلیبی کتاب نوشتن، علل زیادی برای شروع و ادامه این جنگها گفتن. دو، سه تا از علل مهم رو همین ابتدا میگیم، بعدش نحوه آغاز جنگها رو میگیم و دوباره انتهای ویدئو بقیه علل رو تحلیل میکنیم.
مورخین اولین دلیل یا بهونه شروع اینجنگها رو، آزار و اذیت مسیحیان میدونن. زائرانی که از گوشه و کنار جهان برای زیارت اماکن مقدس و قبر حضرت عیسی به اورشلیم یا بیتالمقدس میرفتن در دورههایی، مورد آزار و اذیت قرار میگرفتن.
البته میدونید که اورشلیم یا بیتالمقدس شهر یکی از شهرهای مهم و مذهبی هم برای مسیحیان، هم برای یهودیان و هم برای مسلمانانه. تا قبل از فتح اورشلیم توسط مسلمانها تو قرن هفتم میلادی، این شهر در دست مسیحیان بیزانس بود و بعد از اون به دست مسلمانها افتاد و تا جنگهای صلیبی تحت حکومت مسلمانها اداره میشد. اما همچنان مسیحیان زیادی به این شهر رفت و آمد داشتن و اونجا زندگی میکردن.
ولی به جز این آزار و اذیتی که گفتیم، مسلمانها مالیات سنگینی هم از مسیحیها میگرفتن که باعث نارضایتی اونها میشد.اما دلیل مهمتر این بود که، فتوحات و کشورگشاییهای مسلمانها از شرق تا غرب اروپا بود و خطر اینکه اونها بتونن همه قلمرو مسیحیت رو فتح کنن و به دست بگیرن زیاد بود.مسلمانها تونسته بودن بر بیشتر قلمرو روم شرقی، یا همون بیزانس دست پیدا کنن و از طرف غرب و جنوب اروپا هم، تا اسپانیا پیش آمده بودن.
این شکستها، و از دست دادن سرزمینهای مسیحیت، احساسات اونها رو جریحهدار کرده بود و به شکل یک خشم آماده بیرون ریختن بود.یکی از اتفاقهایی که باعث شد این خشم برافروخته بشه، اقدامات خلیفه فاطمی مصر بود. این خلیفه مصری، در سالهای بین ۱۰۰۴ تا ۱۰۱۴ میلادی دست به مصادره اموال مسیحیان زد و کلیسای مقبره مقدس رو که مسیحیان اعتقاد دارن، محل دفن حضرت عیسی است، خراب کرد و نزدیک به سی هزار کلیسای دیگه رو به آتش کشید.
تو این زمان خیلی از مسیحیها برای نجات جان خودشون به دین اسلام رو آوردن. در کنار مسیحیان، یهودیها و حتی خود مسلمونها هم از این آزار و اذیت خلیفه فاطمی در امان نبودن.تخریب کلیسای مقبره مقدس، مسیحیان رو خیلی آزرده کرد و با اینکه مسلمانها بعدا این کلیسا رو تعمیر کردن ولی فکر انتقام از ذهن مسیحیان بیرون نرفت و حتی در طی جنگهای صلیبی چندین مرتبه، فرماندهان مسیحی تصمیم گرفتن به مدینه حمله کنن و قبر پیامبر اسلام رو نابود کنن که هر دفعه این حملات توسط مسلمانها دفع میشد.
پس تا اینجا این عوامل رو فعلا داشته باشید تا ببینیم دیگه شرایط اون دوران، قبل از شروع جنگهای صلیبی چطور بود.
تو سال ۱۰۹۵ میلادی، آلکسیوس، امپراتور بیزانس، یا روم شرقی بود. می دونید که مذهب روم شرقی، مسیحیت ارتودوکس و مذهب روم غربی کاتولیک بود و این دوتا مذهب و امپراتوری هم رقیب همدیگه بودن. قبلا در این باره بطور مفصل صحبت کردیم و همین خلاصهای که گفتیم فکر کنم کافی باشه.
تا زمان رسیدن آلکسیوس به سلطنت،ترکان سلجوقی بیشتر آناتولی رو تصرف کرده بودن. تو این شرایط، آلکسیوس، امپراتور روم شرقی، خطر سقوط قسطنطنیه رو احساس کرده بود، و به همین خاطر، مجبور شد از رقیب مذهبی خودش، یعنی پاپ کاتولیک، درخواست کمک کنه.
وقتی نمایندههای امپراتور بیزانس به دربار پاپ اوربان دوم رسیدن، پاپ به خوبی ازشون استقبال کرد. اون که مثل پاپهای قبل از خودش آرزو داشت دوباره کلیساهای روم شرقی، یعنی بیزانس رو دوباره به کلیسای واتیکان ملحق کنه، این فرصت رو غنیمت دید و نمایندههای امپراتور بیزانس رو به گرمی پذیرفت.بعدش هم به اونها وعده داد که همه جوره از بیزانس در برابر مسلمونها حمایت میکنه.
پاپ اوربان تعدادی از دوکها، نجیبزادهها و پادشاهان اروپایی و تعدادی شخصیتهای روحانی و غیر روحانی از کلیسا رو برای شرکت در شورایی در شهر کلرمونت دور هم جمع کرد.تو این شورا که از ۱۸ تا ۲۸ نوامبر ۱۰۹۵ طول کشید، پاپ بیشتر در مورد مسائل دین مسیحیت و کاتولیک سخنرانی کرد ولی هدف اصلی اون چیز دیگهای بود. یعنی به زیر نفوذ درآوردن کلیسای شرق، یا همون کلیسای بیزانس که سالها قبل از زیر سیطره واتیکان بیرون رفته بودن.
بالاخره در روز سه شنبه بیست و هفتم نوامبر طی یک سخنرانی مهم و شورانگیز همه مسیحیان رو به جهاد علیه مسلمانان برای نجات مزار مقدس دعوت کرد و با این کلمات سخنان خودش را به پایان رسوند. «از خویشتن بگذر، صلیب برگیر، به دنبال من بیا»
از اونجایی که نشانه مسیحیت صلیب بود و مسیحیانی که به دنبال حرف پاپ، برای جهاد حرکت کردن، روی شانه راست خودشون صلیبی پارچهای میدوختن، این جنگها به جنگهای صلیبی معروف شد.پاپ ولی به همین سخنرانی پر شور اکتفا نکرد و روز بعد برای تشویق مردم به حضور گسترده در جنگ امتیازاتی را برای شرکت کنندگان در اون قرار داد:
۱. عفو تمام گناهان گذشته و آینده
۲. معافیت از پرداخت عوارض مالکانه و صدقههای دینی
۳ . مصونیت عائله و اموال اونها تا پایان جنگ
و ۴. تکفیر و تنبیه سریع همه کسانی که جهادکنندگان رو تحقیر و مسخره کنن.
هنوز سه ماه از دعوت پاپ نگذشته بود که اولین دسته زنان و مردان برای جهاد علیه مسلمونها به راه افتادن. در این اردو هر قشری وجود داشت که هرگروه هم دلایل خودشون رو برای این حضورشون داشتن. مردم غیر نظامی، ولگردها و حتی روسپیها هم حضور داشتند. این اردوکشی به اردوی تهیدستان معروف شد. گروههای دیگهای هم کمکم به این افراد اضافه شدن.
این گروهها که گفتیم بیشترشون افراد عادی بودن، بدون برنامه دقیق فقط عازم شده بودن و توی مسیر مایحتاج خودشون رو تامین میکردن.برای تامین احتیاجاتشون، در بین مسیر شهرها و روستاهای زیادی رو غارت کردن و عده زیادی رو هم کشتن. خانههای یهودیهای بین مسیر رو هم تخریب میکردن، چون یهودیها رو عامل اصلی به صلیب کشده شدن مسیح میدونستن.
این دستههای مسیحیان، از سرتاسر اروپا بودن، از مجارستان، فرانسه، اتریش، سوئیس و بقیه مناطق مردم دسته دسته به سمت قسطنطنیه حرکت کرده بودن. اما خیلی از اونها در بین راه کشته شدن. بخاطر قتل و غارتهایی که داشتن، حاکم بلگراد به اونها حمله میکنه و خیلی از اونها رو از بین میبره.
وقتی این مردم به قسطنطنیه میرسن، الکسیوس امپراتور بیزانس نتونست از عهده تهیه مایحتاج این همه گرسنه بربیاد و صلیبیهای کاتولیک، کاخها، خانهها و کلیساهای ارتودوکسها رو غارت کردن.
الکسیوس برای اینکه از شر این صلیبیها که مثلا برای کمک آمده بودن، خلاص بشه، کشتیهایی رو در اختیار اونها قرارمیده و این گروه اول نیروهای صلیبی در سال ۱۰۹۶ میلادی به اون سوی آسیای صغیر میرن.به گفته دختر امپراتور بیزانس که در کتاب تاریخ گوستاولوبون نوشته شده صلیبیها وحشیانه ترین حرکات را از خودشون نشون میدادن.
در حالی که صلیبیها مشغول جنایات خودشون بودن، قوای قلیچارسلان، پادشاه سلجوقی، که بسیاری از نواحی امپراطوری بیزانس رو تحت تصرف درآورده بود، بر سر صلیبیون میریزن و به اون ها حمله میکنن. به این ترتیب اردوی تهیدستان در جنگ صلیبی اول به طرز وحشتناکی نابود میشه.بعد از شکست اردوی تهیدستان، دستور دیگهای از سوی پاپ صادر میشه.
پاپ این بار شوالیهها و سرداران جنگی و افراد طبقه بالای جامعه رو فرامیخونه که از نظر جنگی مجهز و منظم بودند. این گروه هم به چهار دسته تقسیم شدند و قرار شد هر کدوم در مسیری جداگانه پیشروی کنه و در آخر در قسطنطنیه به همدیگه برسن.
اونها در سال ۱۰۹۶ میلادی از شمال و جنوب فرانسه و ایتالیا به راه افتادند و طی گذشتن از مسیرهای مختلف راهی قسطنطنیه شدند. برخلاف اردوی تهیدستان، کمتر در بین راه دست به غارت و ستم زدن.بالاخره در سال ۱۰۹۷ میلادی، سپاهیان صلیبی با قوای قلیچ ارسلان روبرو شدن. جنگ خونینی بین دو نیرو در میگیره که صلیبیان پیروز میشن و به پیشروی خودشون در آسیای صغیر ادامه میدن.
اما این پیشروی برای سپاه صلیبی خیلی سخت بود. از یک طرف به دلیل آب و هوای گرم و حمل جوشن یا همون لباس جنگی، دسته دسته از تشنگی تلف میشدن و از طرف دیگه سوارکاران ترک به اونها حمله میکردن و تعداد زیادی رو به قتل میرسوندن. اما چون هدف این سپاه رسیدن به انطاکیه بود همچنان به پیشروی خودشون ادامه دادن تا بلاخره به این شهر رسیدن.
بعد از ۸ ماه محاصره انطاکیه توسط صلیبیها، بلاخره شهر تسلیم میشه. ولی محاصرهکنندگان هنوز وارد شهر نشده بودن که خودشون رو در محاصره کربوغا (ترکی: Kürboğa) امیر موصل دیدند که از پایتخت خودش برای کمک به مردم انطاکیه اومده بود.
صلیبیان هنوز خودشون رو جمع و جور نکرده بودن و انرژی زیادی نداشتن. اما همین موقع، صلیبیانی که وارد شهر انطاکیه شده بودند، توی کلیسای انطاکیه نیزهای رو پیدا میکنن که میگن پهلوی مسیح رو روی صلیب، با اون سوراخ کرده بودن. پیداکردن این نیزه مقدس، شور و هیجان زیادی رو به صلیبیها میده و جان تازهای رو بهشون تزریق میکنه.
با همین انرژی، صلیبیها از شهر بیرون ریختن و حلقه محاصره کربوغا رو شکستند و در نهایت شهر انطاکیه به دست صلیبیون افتادشش ماه بعد از فتح انطاکیه، سرداران صلیبی، قوا و تجهیزات شون رو سر و سامان دادن و راهی اورشلیم یا بیتالمقدس شدن. و در هفتم ژوئیه ۱۰۹۹ میلادی به دیوارهای این شهر رسیدن.
این شهر در سال ۱۰۷۱ به دست سلجوقیان ترک افتاده بود و خلفای فاطمی شهر رو تسلیم اونها کرده بودن. سلجوقیان به خاطر تعصبات مذهبی همه جور آزار و اذیتی به مسیحیان این شهر میرسوندن. ولی ۲۷ سال بعد یعنی در سال ۱۰۹۸ میلادی خلیفه فاطمی، شهر رو از دست سلطان سلجوقی در میاره و دوباره تحت حاکمیت خلفای مصری در میاد.
زمانی که سپاه صلیبیون به دروازه های بیت المقدس رسیدن خلیفه فاطمی به اونها پیشنهاد کرد که در صورت رضایتشون باهم قرارداد صلحی ببندند و در این قرارداد جان و مال همه زائران مسیحی را تضمین کنن، اما فرمانده صلیبیون این پیشنهادات را رد کرد و جنگ تنها گزینه باقی مونده بود.ساکنان شهر ناچار شدن که حصارها رو محکم کنن، خوار و بار و آذوقه کافی رو در شهر جمع آوری کنن و در خارج شهر چاه های آب رو پر کنن. اونها حتی سردرختیها رو هم چیدن.
چیزی نگذشت که آتشافکنهای صلیبیها حمله به شهر رو آغاز کردن و با وجود مقاومت سپاه فاطمی مصر، بعد از مدتی حصار اول شهر خراب شد و نیروهای مهاجم پشت حصار دوم اردو و چادر زدن.از اون طرف با رسیدن آذوقه به صلیبیون از طرف پاپ اوربان دوم که از ایتالیا تأمین میشد، اونها جان تازهای گرفتن.
بلاخره حمله اصلی در ساعت ۳ بعد از ظهر نهم ژوئیه سال ۱۰۹۹ میلادی که به عقیده مسیحیان سالروز شهادت مسیحه، آغاز شد. پرتاب قطعه سنگ و تیر و گلولههای آتشین انقدر شدید بود که شهرنشینان نتونستن مقاومت کنن و برج و باروها رو خالی کردن. در نهایت شوالیهها از بی دفاع موندن برجها استفاده کردن و خودشون رو به داخل دیوارها رسوندن و دروازههای شهر باز شد.
اینجا بود که سیل لشکر انتقامجوی صلیبی به داخل شهر ریخت و شیپور پیروزی به صدا دراومد و صدای هلهله و شادی در بین جنگجویان بلند شد، ولی مردم شهر همچنان مقاومت میکردن. این مقاومت و درگیری خونین چهار ساعت طول کشید، تا اینکه در پانزدهم ژوئیه ۱۰۹۹ میلادی، شهر بیت المقدس به طور کامل به تصرف جنگجویان صلیبی درآمد.
در کتابهای مختلفی که حوادث بعد از تصرف شهر رو نوشتن اینقدر صحنههای فجیع و دلخراش دیده میشه که نمیشه همه اونها رو تعریف کرد. ولی برای نمونه این رو بدونید که بعد از فتح شهر، قتل عام مردم شروع شد و انقدر از مردم کشتند که جویبار خون به راه افتاد. اونها هر جنبندهای رو که میدیدن قطعه قطعه میکردن، به طوری که خیلی از اعراب سراسیمه خودشون رو از برج و بارو به پایین می انداختن و حتی کسانی هم که در مساجد پناه گرفته بودن، قتل عام شدن. جالبه، هر دو طرف هم بخاطر عقاید مذهبی که داشتن، تصور میکردن دارن از اماکن مقدس
بعد از فتح بیتالمقدس به دست صلیبیها، یکی از فرماندهان جنگ به اسم گادفری (Godfrey) برای سلطنت اونجا انتخاب میشه.بعد از گادفری چندین پادشاه دیگه در بیت المقدس به سلطنت رسیدند تا این که نزدیک به یک قرن بعد، شخصی به نام صلاحالدین ایوبی سلسله ایوبیان را در مصر پایه گذاری میکنه، و میتونه دوباره شهر بیت المقدس رو تصرف کنه.
ماجرای جنگ اول صلیبی همیجا به پایان رسید. ولی ماجرای این جنگها و کشتارها برای ما انسانها زیاد بیگانه نیست و به همین جنگ خلاصه نمیشه. میشه گفت توی اکثر جنگها، کشورگشاییها و جهادهای به نام ادیان، به چشم میخوره. حمله اسکندر، حمله اعراب، حمله مغول، حمله نادر به هند، متاسفانه اگر بگردیم ازین دست اتفاقها توی تاریخ خیلی زیاد میبینیم. و برای بیتالمقدس هم این ماجرا زیاد تکرار میشه، یکبار مسلمانها مسیحیان رو کشتن و بیرون کردن و یک بار مسیحیها مسلمانها رو. همین الان هم این بار به اسم موسی خونه مردم ازشون گرفته میشه تا دل خداوند از مومنینش شاد باش.
گفتیم که شروع جنگ های صلیبی دلایل زیادی داشت و اول ویدئو سه-چهار مورد از اونهارو گفتیم. اما برای درک بهتر این جنگها، بهتره عوامل موثر دیگه رو هم بررسی کنیم.به جز دلایل مذهبی، عوامل اقتصادی هم روی شروع این جنگها تاثیرگذار بود. در سالهای ۱۰۸۷ تا ۱۰۹۵ اروپا یک دوره قحطی و گرسنگی خیلی سخت رو تجربه کرد و مردم برای پیدا کردن مناطق حاصلخیز و غذا به طرف بیتالمقدس راه افتادن تا بتونن از دست حکومتهای ظالمانه فئودالها فرار کنن.
به جز این، طمع تاجرها و بازگانهای ایتالیایی هم بی تاثیر نبود. اونها به دنبال این بودن که به هر نحوی دامنه تجارتشون رو در مدیترانه شرقی که بیشترش در دست مسلمانها بود، گسترش بدن پس این دوران فرصت خوبی برای گسترش تجارت تاجرین بود که اونها هم از این فرصت استفاده کردن.در کنار این، خیلی از راهبها و حاکمینی که با افتادن سرزمینهای مسیحی به دست مسلمانها، درآمد و قدرتشون رو از دست داده بودن، به دنبال بازگردوندن قدرت قبلشون بودن.
همچنین در اون دوران در اروپا قانونی بود که بر طبق اون بسیاری از فرزندان کوچکتر خانوادهها، از ارث محروم بودن و این عده از مردم که پولی برای گذران زندگی نداشتن به منظور پیدا کردن پول و ثروت و یا دیدن سرزمینهای جدید به شرکت در جنگهای صلیبی علاقه پیدا کردن. حتی یکی از جنگها هم به جنگ کودکان، معروف شد که اینجا بهش نمیپردازیم.
اگر تمام این دلایلی که تا اینجا گفتیم، در نظر بگیریم، متوجه میشیم که یک جنگ چقدر میتونست خیلی از مشکلات اروپا رو حل کنه و عدهای رو سرگرم نگه داره. همه این عوامل باعث میشد که توجه این نیروها به سرزمین غنی امپراتوری بیزانس و همینطور سرزمین بیتالمقدس جلب بشه.
میتونیم متوجه بشیم که این نبردها، چطور خطر سقوط رو از کلیسای فئودالی دور میکرد. و در صورت موفقیت در جنگ، قدرت و سود زیادی نصیب کلیسا میشد.بنابراین کلیسای فئودال برای این که به اهدافش برسه، جنگ علیه مسلمانان و آزادسازی تربت عیسی از دست کفار رو (که منظور از کفار همون مسلمونهایی میشن که بقیه رو کفار میخونن)، بهانه خودش قرار داد و به این ترتیب کلیسای کاتولیک سازماندهنده و الهام بخش لشکرکشیهای خونین علیه مسلمانان شد.
آلبر ماله، مورخ فرانسوی در این مورد مینویسه که «اعتقادات نصاری بر این بود که هرکس تربت عیسی رو زیارت کنه یا در راه او صدمه ببینه استخوان سبک کرده و بعد از مرگ به بهشت جاویدان میره» تقریبا این جملات، به طریق دیگهای توسط مسلمانان تکرار میشد و جنگ درمقابل مسیحیان برای آزادسازی بیتالمقدس رو جهاد میدونستن و هردو طرف هم خودش رو طرف حق درنظر میگیره و خدا رو یار و یاور خودش میدونه.
داستان جنگهای صلیبی و درمجموع جنگهای مذهبی اینجا تموم نمیشه و فکر میکنم تا زمانیکه انسان وجود داشته باشه،این نبردها هم وجود داشته باشن.