تاریخ پیدایش سکه
انسانهای نخستین، بعد از اینکه از ولگردی و شکار خسته شدن، خوشی زیر دلشون زد و اون زندگی آزاد رو رها کردن.دور هم جمع شدن و اجتماعهای کوچکی رو تشکیل دادن. وقتی تعداد این آدمهای دور هم زیاد شد، یک روز یکی از اونها به یکی دیگه میگه که، داداش بیا یه کمکی بکن، من این گاومیش رو نگه میدارم تو با اون چماق بزن تو سرش. این کمکها باعث میشه تا جدیتر به اجتماعات فکر کنن و بیشتر توی جمعها باشن.
اینجوری شد که کمکم آدمها فهمیدن که، چه جالب میشه توی کارها به بقیه کمک کرد و از اونها هم کمک گرفت.به جز کمک گرفتن توی کارها، از محصولات یکدیگه هم میتونستن استفاده کنن. یکی محصول کشاورزی داشت و اون یکی هم گوشت شکار میکرد. یکی دیگه ابرازی ساخته بود که به درد میخورد و اینطوری شد که با معاوضه کالاها، پایه دادوستد اولیه به وجود اومد.
بعدها انسانهای بیشتری دور هم جمع شدن و جامعههای بزرگتر و پیشرفتهتری به وجود آوردن.این جوامع بزرگتر، نظام اقتصادی و تجاری بزرگتر و پیشرفتهتری هم لازم داشت و همه مردم دیگه نمیتونستن خودشون راه بیوفتن و کالاشون رو به این و اون بدن و چیزهایی که لازم دارن رو بگیرن.
فکر کنین که یک شکارچی، گوشت شکارش رو میانداخت روی دوشش و راه میوفتاد تا اون رو با چیزهای دیگهای که لازم داشت عوض کنه. حالا بعد از کلی راه میفهمید اونی که مثلا گندم داره، گوشت نمیخواد. پس باید دوباره میرفت تا به یکی دیگه برسه و وقتی میخواست گوشت رو با یک چیز دیگه عوض کنه، میدید که ای دل غافل، گوشت توی راه فاسد شده و دیگه بدرد نمیخوره.
به همین دلایل و کلی دلیل دیگه بود که یک شغل جدید به وجود اومد تا کار مردم رو راحتتر کنه و اون، تجارت بود.کسانی بودن که کالای تولیدی مردم رو از محلهای به محله دیگه یا از شهری به شهر دیگه و حتی کشوری به کشور دیگه، توسط راههایی خیلی طولانی جابجا میکردن.
با گسترس تجارت، به جای معاوضهی همه محصولات با هم، بعضی از کالاها که تقریبا همه بهش احتیاج داشتن و مورد استفاده همه بودن، به عنوان پایه تجارت مشخص شدن.مثلا بعضی جاها گاو و گوسفند و جاهایی بستههای توتون و یا هر چیز دیگهای به عنوان پایه تجارت مشخص میشدو هر کس هر چیزی لازم داشت با اونها معاوضه میکرد، چرا که این کالاها هیچ وقت روی دستش نمیموند و میتونست به راحتی با هر چیزی معاوضه بشه.با کشف فلزات و پیدا کردن راه استفاده از اونها، زندگی انسانها تغیرات زیادی پیدا کرد.
انسانها با استفاده از فلزاتی مثل آهن و مس و آلیاژهای اونها، کلی ابزار و وسیله برای خودشون میساختن و این ابرازها هم به سبد کالایی تاجرها اضافه شد.فلز و محصولات فلزی، خاصیتهایی داشتن که برای تاجرها خیلی مهم و جذاب بود، اول اینکه حمل و نقل اونها در مقایسه با مثلا یک گله گوسفند خیلی راحتتر بود و از طرف دیگه فاسد شدنی و مردنی هم نبودن.
توی چنین شرایطی بود که کمکم بعضی کاهای فلزی به عنوان کالای مبادلهای پایه انتخاب شدن. بعضی جاها کالاها رو با تبر، جاهای دیگه با چاقو،، دشنه و بعضی چیزهای دیگه مبادله میکردن.زیورآلاتی که از طلا و نقره ساخته میشدن هم به خاطر ارزش بالایی که همه جای دنیا داشتن برای تجارت خیلی به کار تاجرها میاومد.
یک نکته مهم اینجا اینه که این کالای پایه، فقط خودش در مبادلهها استفاده نمیشد، ارزششون هم توی بقیه جاها کاربرد داشت. مثلا وقتی یک نفر یک گاو رو برای فروش به بازار میبرد، ارزش اون رو با مثلا صد تبر مسی تعیین میکردن و بعد به اندازه ارزش صد تبر از کشاورز دیگهای گندم میگرفتن. با اینکه خود تبر به صورت واقعی توی این معامله نبود ولی ارزشش حضور داشت و استفاده میشد.
توی قبرس از تبرهای دوسر که اندازههای مختلفی هم داشتن استفاده میشده و توی یونان و حتی زمانی در قبرس، از دیگ فلزی برای مدتی، به عنوان همین کالای پایه استفاده میشد. مثلا وقتی یکی رو به جرمی دستگیر میکردن، قاضی اون رو به پرداخت ۲۰، یا ۵۰ دیگ یا تبر محکوم میکرد.
همین ارزش فلز باعث شد توی بعضی کشورها به جای ابراز، از میلههای فلزی برای مبادله استفاده کنن. اینجوری وقتی کالایی ارزش متفاوت با اون میله داشت، میشد از میلهها برید و قیمت دقیقش رو پرداخت کرد.
تو بعضی از کشورها مثل ارمنستان حلقههای طلایی و نقرهای پیدا شدن که توی پنج هزار سال پیش برای تجارت استفاده میشدن. مثل همین حلقهها رو که مربوط به چهار هزار سال پیش میشه توی شوش هم پیدا کردن.
خلاصه اینکه، استفاده از طلا و نقره همه جا یک شکل نبوده، و هر تمدنی با توجه به هنر زمان خودش، یک وسیله از اون میساخته که توی تجارت ازش استفاده میکرده،
مثلا در تمدن آشور از شمش طلا و نقره استفاده میکردن که علامتهای مخصوصی هم روی اونها میزدن.
در قرن نه پیش از میلاد توی بیتالمقدس، متولیهای معابد برای راحتی کارشون برای جمع کردن کمکهای مردمی دست به یک ابداع جدید زدن. اونها صندوقهایی رو توی معابد قرار میدادن که یک سوراخ مثل قلک روی خودشون داشت.
مردم مومن و معتقد هم برای کمک به معبد، قطعههای کوچک طلایی و نقرهای یا زیورآلات خودشون رواز این سوراخ توی این صندوق میانداختن تا به کمک اون، کاهنان، معابد رو بسازن. اینطوری بود که قبل از اختراع سکه و پول، صندوق صدقات اختراع شد.
اینکه میگیم قبل از اختراع سکه و پول، منظورمون اینه که این حلقهها و ابزارها و میلهها، هیچ وقت به عنوان پول نبودن و همیشه برای مبادله، اونها رو اول برای مشخص شدن وزنشون میکشیدن و بعد مبادله رو انجام میدادن.
این روش کار اشکالهایی هم داشت. گاهی بعضی از متقلبها و کلاهبردارها پیدا میشدن که توی وزن و عیار دست میبردن و سر مردم بیچاره کلاه میذاشتن.برای همین بعضی از تاجرها و بعدها خود حکومتها، برای اینکه به کار خودشون اعتبار بدن و اون رو راحتتر کنن، علامتهای مخصوصی روی شمشها میزدن که وزن و عیار اون رو تصمین میکرد. اینطوری دیگه لازم نبود شمشها رو هر بار وزن کنن و مردم هم از عیار و اززش اونها مطمئن میشدن.
توی تاریخ زندگی انسان و تجارت، بعد از این شمشهای علامتدار، فقط یک قدم مانده بود که انسانها، از کمک کردن توی کارها به هم، به ابداع سکه برسن.اما اینجا لازمه اول سکه رو تعریف کنیم تا متوجه بشیم که به چی سکه میگن.
سکه یک قطعه کوچک فلزی، با وزن و عیار مشخصه که حکومتها یا دولتها، نقشهای خاصی رو روی اون میزدن که این علامت وزن و عیار اون رو تعهد و تایید میکرد.اینکه اولین بار کی سکه رو ابداع کرده، بین منابع تاریخی اختلاف هست. ولی چیزی که بیشتر مورد قبول دانشمندان سکه شناسیه، نظر گزنفون و هرودوته که اولین سکهها رو مربوط به لیدیه میدونستن که با شواهد تاریخی هم میخونه.
حکومت پادشاهان لیدیه خزانههای طلا و نقره قابل توجهی داشتن. این پادشاهها هر ساله انقدر طلا و نقره به معابد یونانی هدیه میکردن که هنوز هم بعد از ۲۵۰۰ سال تو بعضی کشورهای اروپایی، برای کسانی که ثروت زیادی دارن این ضربالمثل استفاده میشه که میگن طرف مثل کرزوسه که کروزوس هم پادشاه لیدیه است.
سکههای قدیمی فقط به درد اینکه کدوم کشور اول اون رو ساختن نمیخوره. باستانشناسها اطلاعات زیادی رو از روی همین گردالیهای کوچولو به دست میارن، مثل نوع حکومت ها، ترتیب و اسم پادشاهان، نوع مذهب، هنر و خط نوشتاری و حتی توانایی و فن آلیاژسازی و خیلی چیزهای دیگه.
خیلی از کشورهای دور و بر لیدیه کم کم به استفاده از سکه رو آوردن و این ماجرا به ایران هم میرسه.در زمان کورش و کمبوجیه با اینکه از استفاده سکه تو بعضی کشورهای دیگه باخبر بودن، ولی مثل اینکه استفاده از اون رو خیلی لازم نمیدونستن.ولی داریوش اول انگار نظرش با اونها فرق داشت و برای اولین بار در ایران در دوران پادشاهی اونه که سکه ضرب میشه.این که ما به ساخت سکه میگیم ضرب، به خاطر شکل و روش ساخت اون بوده.
بعد از به وجود اومدن سکه، حالا به یک روش نیاز بود که بشه با اون روش، تعداد زیادی سکه با وزن و اندازه و شکل مشخص تولید کرد.تولید سکههای اولیه این طوری بود که اول فلز رو ذوب میکردن و بعد اون رو به قطعاتی تبدیل میکردن. بعد از سرد شدن، این قطعات رو وزن میکردن و در صورت داشتن وزن درست، اون رو به عنوان سکه جدا میکردن. تو این روش تعداد سکههای اشتباه زیاد بود و وقت زیادی رو از اونها میگرفت.
بعدها روش دیگهای به وجود اومد و این بار فلز مذاب رو توی قالبهای آهنی میریختن و با این روش قطعاتی یک شکل و یک انداره به دست میاومد. ولی هنوز این دایرههای کوچک سکه نشده بودن، چرا که وقتی مهر و شکل دولتی یا حکومتی روی اون نقش میبست تازه اعتبار پیدا میکردن و بهشون سکه میگفتن.
برای زدن نقش روی اونها، از استوانههایی که یک طرفشون نقش و نگار مخصوص داشت و بهشون سرسکه میگفتن، استفاده میشد.اول اون قطعات تولید شده کوچک رو کمی گرم میکردن و بعد روی سندان میذاشتن و بعد سرسکه رو روی اون قطعات قرار میدادن و با چکش روی اون میکوبیدن. اینطوری بود که با ضرب زدن، نقش روی سکه قرار میگرفت. برای همین تولید سکه رو ضرب و محل تولید اون رو ضرابخونه میگن.
سکههای معروف
توی تاریخ بین سکههای مختلف بعضیها معروفتر شدن. مثل سکههای طلایی دوران هخامنشی که فقط خود پادشاه و حکومت مرکزی حق ضرب اون رو داشت و بهش سکه دریک میگفتن. درسته توی دورههای بعد، مثل اشکانیان و ساسانیان هم کلی سکه پیدا شده، حتی حاکمای محلی هم گاهی سکه ضرب میکردن، ولی ما به این جزئیات و سکههای کشف شده نمیپردازیم و فقط کمی درباره اسامی که شاید به گوشمون آشنا باشه حرف میزنیم. پس بجز دریک که گفتیم، یک سکه طلایی دیگه هم توی تاریخ ما وجود داره و اون هم سکه اشرفیه. اسم اشرفی احتمالا از اسم یکی از مملوکها یا همون حاکمان مصری گرفته شده و توی ایران هم اولین بار در دوره قراقویونلوها و بعدها توسط صفویان و نادرشاه و بقیه ضرب شد.
دو تا سکه معروف دیگه هم بودن که معمولا اسمشون کنار هم میاد، درهم و دینار. فرق مهم این دوتا سکه جنسشونه که درهم از نقره و دینار از طلا ساخته میشد.
خلاصه اینطوری بود که سکهها به دوران ما رسیدن، ولی یک تغییر مهم در طول تاریخ اتفاق افتاد و اینکه مفهوم پول به وجود اومد و مفهومی که به یک کاغذ، یا سکهای از جنس فلزات کمتر قیمتی، ارزشی بیشتر از اون چیزی که بودن میداد. و بعدها هم، یعنی توی همین یکی، دو دهه اخیر مفهومی به اسم ارزهای دیجیتال اومد که دیگه هیچی نیست و همون هیچی که شما نمیتونید لمس کنید، کلی ارزش و قیمت داره. و معلوم هم نیست در آینده چه چیزی به عنوان معیار معاملات و تجارت قرار بگیره. راستش اینجا دیگه ماجرای چگونگی ابداع سکه تموم میشه.
منبع: تاریخ سکه از قدیمیترین ازمنه تا دوره ساسانیان – ملکزاده بیانی