دوره سوم سلطنت قاجاریه ۱۲۷۵ تا ۱۳۰۴ خورشیدی
دوره سوم سلطنت قاجارها با روی کار آمدن مظفرالدین شاه از سال ۱۲۷۵ خورشیدی شروع میشه. شاهان این دوره، بجز مظفرالدین شاهی که ده سال سلطنت کرد، محمد علی شاه بود که سه سال و احمد شاه جوان بود که اونم ۱۶ سال حکومت کردمیتونیم بگیم در این دوران، سیاست کشورهای انگلستان و روسیه، اعطای امتیازات به بیگانگان از سوی دربار و شاه، و قرض و وام های بی اندازهای که از کشورهای خارجی دریافت میشد با عکسالعمل طبقه روشنفکر همراه بود.
انتشار عقاید سید جمال الدین اسد آبادی و طبقات روشنفکر و روحانیون جامعه ایران، مقدمات نهضت سیاسی و فکری را فراهم کرد که در طی یک انقلاب چهارساله، سلطنت پادشاهی قاجاریه به سلطنت مشروطه پارلمانی تبدیل شد. ولی باز همدر نتیجه فشارهای سیاسی، دولت های روسیه و انگلستان، و دخالت های مسلحانه متفقین و متحدین در ایران در جنگ جهانی اول، استقلال ایران در معرض تهدید جدی قرار گرفت و شیرازه امور اجتماعی و اقتصادی این کشور تقریبا از هم پاشیده بود.که سعی میکنیم چکیدهای از رخدادهای مهم این دوره که دوره پایانی قاجارها بود رو بگیم.
مظفرالدین شاه ۴۴ ساله، که پنجمین شاه قاجار محسوب میشه، تو سال ۱۲۷۵ خورشیدی، بعد از ترور پدرش ناصرالدین شاه، به تخت پادشاهی تکیه میزنه. اینکه اون چه امتیازاتی به روسها، انگلیسیها و فرانسویها داده رو بهش نمیپردازیم. اما به عنوان مثال فقط امتیاز نفت رو میگیم که قراردادی در سال ۱۹۰۱ میلادی یا ۱۲۸۰ خورشیدی بین دولت ایران و شخصی انگلیسی، به نام ویلیام ناکس دارسی امضا میشه وبر اساس این قرارداد، شخص دارسی و تیم کاوشگرش برای اکتشاف و استخراج نفت عازم ایران میشن.
درنهایت، شرکت نفت دارسی بعد از ۷ سال، تو سال ۱۹۰۸ میلادی در منطقه مسجدسلیمان به نفت میرسن و بر اساس قرارداد، بهره برداری از نفت ایران برای مدت ۶۰ سال به دارسی واگذار میشه.البته سالها بعد، وقتیکه رضاشاه روی کار آمد، این قرارداد را به صورت یک طرفه لغو میکنه تا اینکه در زمان نخست وزیری دکتر محمد مصدق، نفت ایران ملی میشه. این نمونهای از قراردادهای این دوره است. اما بجز این مسائل،
مظفرالدین شاه هم مثل پدرش، بارها به اروپا سفر میکنه، اما برخلاف ناصرالدین شاه که سعی میکرد از کشورهای دیگه پول قرض نکنه، به راحتی از روسها و انگلستان پول قرض میکرد و در مقابل امتیازاتی رو به اونها میداد.مثلا درقبال دریافت وام از روسیه، درآمد گمرکات ایران به روسها میرسید، اونهم به مدت هفتاد و پنج سال!
اما یکی از شرایط عجیب وام دولت روسیه به ایران این بود که، تا زمانی که دولت ایران، تمامی مبالغ اصل و فرع وام خودشو به این دولت نپرداخته، حق نداره بدون رضایت دولت روسیه، از یک کشور خارجی دیگه وام بگیره و این شد که وامهای ریز و درشت از طرف دولت روسیه به ایران داده شد.وام هم که میدونیم بلاعوض نیست!
پس به ازای هر وام و بهره اون، امتیاز یا بهره برداری از منابع ایران، نصیب روسها میشد.اما اگه بخواهیم از این اقدامات مظفرالدین شاه بگذریم و نگاهی کلی به دوران ۱۰ ساله پادشاهی این شاه دائم المریض که به مرز نقرس دچار بود بندازیم، باید بگیم،مظفرالدین شاه در طول سلطنتش، دائم به بهانه معالجه بیماری به کشورهای اروپایی سفر میکرد و گفتیم که بابت هر سفر، دولت و خزانه ایران متحمل وام های بسیار سنگین و کمرشکن میشد که بیشتر بار را مردم ایران به دوش میکشیدند.این شرایط باعث بروز قیام ها و شورش هایی در سراسر ایران شد.
حالا مردم از این شورشها هدفشون چی بود؟
مردم میخواستن که یک عدالتخانه و مجلس شورای ملی تاسیس بشه تا از اختیارات شاه و صدراعظمش کم بشه و مردم هم در امور کشورشان دخالت داشته باشن.سرانجام با دخالت روحانیون، بازاریان و مردم عادی، و ماجرای مهاجرت صغرا و بعد از اون، مهاجرت کبری به حرم شاه عبدالعظیم و تحصن علما و مردم، شاه مجبور به امضای فرمان مشروطیت شد.
چه تاریخی؟ ۱۳ مرداد ۱۲۸۵ خورشیدی، که میشه سال ۱۹۰۶ میلادی. یعنی حدودا ۱۱۰ سال بعد از انقلاب فرانسه که به نظام سلطنت مشروطه رسیدن، توی ایران هم مقدمات نظام سلطنت مشروطه پایه ریزی شد و مجلس برای کمک به اداره کشور، تاسیس شد.
درنهایت مظفرالدین شاه در همون سال میمیره و میشه آخرین پادشاه ایران که تو کشور خودش میمیره. بقیه پادشاها، یعنی دوتا شاه قاجار و دوتا شاه پهلوی، هیچ کدوم تو کشور خودشون نمیمیرن.
سلطنت محمدعلی شاه [۱۲۸۵-۱۲۸۸ خورشیدی]
محمدعلی، فرزند مظفرالدین شاه و تاجالملوک بود، که این تاجالملوک هم دختر امیرکبیر و عزتالدوله بود که قبلا توی ویدئوی امیرکبیر راجع بهشون صحبت کرده بودیم.راستش فکر میکنم اگه بتونیم اینجوری اتفاقات و شخصیتها رو به هم ربطش بدیم، خیلی راحتتر تو ذهن آدم میمونه و اگه از ابتدا با ویدئوهای ما بوده باشین، این اشارات رو زیاد میبینید. پس محمد علی شاه، یجورایی نوه امیرکبیر هم محسوب میشه و این شاه، ایرانی رو تحویل میگیره که تازه نظام سیاسیاش شده بود نظام سلطنتی مشروطه. یعنی قرار بود مجلس هم وارد بازی قدرت بشه.
محمد علی در زمان ولیعهدی خودش، با مشروطه خواهان همراه و موافق بود و طی نامهای به سید عبدالله بهبهانی، که از رهبران مشروطه بود، سوگند وفاداری نسبت به رژیم مشروطه یاد میکنه.اما در روز تاجگذاری، محمد علی شاه نمایندگان مجلس رو دعوت نمیکنه و این بیاعتنایی باعث دلخوری و اعتراض نمایندهها میشه.
نمایندهها معتقد بودند سلطان باید از طرف ملت تاج بذاره و مجلس هم نماینده ملته پس نماینده مردم هم باید در تاجگذاری حاضر باشن.ولی محمد علی شاه که به کلی زیر نفوذ مستقیم روسیه تزاری قرار گرفته بود و برای رسیدن به تاج و تخت با مشروطهخواهان همدردی نشون داده بود، حالا که تاج و تخت رو در اختیار خودش گرفته بود و نیروی روسیه تزاری رو پشتیبان خودش میدید، به گفته ها و اعتراضات نمایندگان مجلس اهمیتی نمیداد و تمام نیروی خودش را برای برانداختن رژیم جدید که همان مشروطه بود به کار انداخت.
و این سرآغاز مبارزه واقعی و قطعی بین نیروهای ملی و عوامل و عناصر رژیم شاه، با توده مردم بود.گرچه شاه با فشار مردم متمم قانون اساسی مشروطه رو امضا میکنه، اما دشمنی اون با مشروطه، همچنان ادامه داشت و بعد از یه مدت کشمکش، بالاخره شمشیر رو از رو میبنده.
توی این مدت امینالسلطان یا همون علیاصغر اتابک، نخست وزیر شاه، به ضرب گلوله شخصی به اسم عباس آقا صراف تبریزی در مقابل مجلس کشته میشه. این مساله خشم شاه رو نسبت به مجلس و نمایندگان بیشتر میکنه و باعث میشه شاه سختگیرتر از قبل بشه.
اما همین حکومت مشروطه هم که برای رسیدن بهش، خونهای زیادی ریخته شده بود، بر اثر اختلاف بین مشروطه خواهان و مشروعه خواهان ضعیفتر شد و این مسئله، بهانه بیشتری به دست شاه می داد تا مجلس رو به عنوان این که مغایر با احکام اسلامیه منحل کنه.ولی هر بار با مخالفت نمایندگان مجلس و مردم روبرو می شد.
بعد از ظهر جمعه ۸ اسفند ۱۲۸۶ خورشیدی، وقتیکه شاه برای گردش به دوشان تپه، میرفت در حین عبور از خیابان باغ وحش تهران، مورد سوء قصد قرار میگیره و دو تا نارنجک به طرف کالسکه اون پرتاب میشه.این وسط چند نفر کشته و زخمی شدند اما شاه جان سالم به در برد و از این ترور نجات پیدا کرد.
البته بعضیا این ترور را نقشه خود شاه میدانند، تا به این وسیله بهانه خودش برای انحلال مجلس را داشته باشه.شاه این کار را تقصیر مجلسیها انداخت که بعد از این، کشمکشها و درگیریهایی بین آزادیخواهان و نیروهای قزاق و سربازان روسی اتفاق افتاد.
ولی بالاخره روز سه شنبه دوم تیرماه ۱۲۸۷ خورشیدی، محمدعلی شاه بعد از مشورت با کلنل لیاخوف روسی، یک دسته از قزاقها را به همراه چهار توپ به سمت مجلس فرستاد.این نیروها در حدود ساعت ۷ صبح به بهارستان رسیدن و بعد از درگیریهای اولیه، مجلس به توپ بسته میشه و بالاخره بعد از ۴ ساعت جنگ و رویارویی، آزادی خواهان شکست خوردند .به این ترتیب مشروطه اول ایران که تقریبا دوسال طول کشیده بود، از میان میره و دوره استبداد صغیر شروع میشه.
اگرچه محمدعلی شاه با تعطیلی مجلس، در ظاهر تونست به هدف خودش دست پیدا کنه، ولی از آنجایی که مردم ایران تا حدودی با نظام مشروطیت آشنا شده بودند،دیگه مجدداً نمیتونستن زیر بار استبداد مطلق پادشاهی برن. به همین دلیل ساکت ننشستند و بعد از مدتی شورشها از شهرهایی مثل تبریز و بقیه شهرها شروع شدن تا اینکه تهران به تصرف آزادیخواهان درآمد.
توی همین دوران بود که نامهای ستارخان و باقرخان در تاریخ این سرزمین ماندگار شدند و با مبارزاتی که با نیروهای شاه و نیروهای روس داشتن تونستن قدم بزرگی در پیروزی مشروطه بردارن.درنهایت این جنگها، محمدعلی شاه در برابر فشارهای دیپلماسی خارجی و ترس از نتایج وخیم خطاهایی که مرتکب شده بود، ناچار برابر اراده مردم سر تسلیم فرود آورد
اون بعد از فتح تهران توسط مشروطهخواهان، محمدعلی از تاج و تخت و مقام سلطنت دست میکشه و به سفارت روسیه پناهنده میشه.یعنی در سال ۱۲۸۸ خورشیدی، بعد از مدت حدودا ۵۷ روز پناهندگی، از ایران خارج میشه.اما بعد از مدتی،وقتی ایران در آشفتگی های داخلی و فشارهای خارجی قرار گرفته بود، شاه خلع شده، به همراهی برادرانش و حمایت روسیه، دوباره دست به حمله نظامی میزنه که باز هم موفق نمیشه و در نهایت پسر نوجوان او، یعنی احمد شاه توسط مجلس به سلطنت میرسه.
این اتفاقا، فقط بخش کوچکی از وقایع ایران در دوران محمد علی شاه بود. ولی در زمینه جریاناتی که توسط کشورهای خارجی برای ما اتفاق می افتاد، میتونیم از قرارداد ۱۹۰۷ که به قرارداد سن پترزبورگ هم شهرت پیدا کرد بگیم.
این قرارداد خیلی جالب بود! نمایندههای روسیه و انگلستان با هم توی سنتپترزبورگ جمع شدن و درباره ایران و افغانستان و تبت صحبت کردن و تصمیم گرفتن. بدون اینکه دولت ایران خبری از این قرارداد داشته باشه. حالا با تصمیماتی که برای تبت و افغانستان گرفتن کاری نداریم، اما درباره ایران، و تصمیماتی که گرفته شد کمی توضیح میدیم.این کشورا براساس این قرارداد اومدن چیکار کردن؟
تمام شمال ایران رو به روسیه دادن! یعنی چی؟یعنی اینکه مناطق شمالی ایران، یعنی از قصرشیرین در غرب، تا تهران و اصفهان و یزد و مرز ایران و افغانستان و روسیه، همه حوزه نفوذ منافع روسیه شدن و در عوضمنطقه کوچکتر در جنوب شرقی ایران که با هند انگلیسی هم مرز بود به عنوان قلمروی انحصاری انگلیس شناخته میشد.
فک کنم نیاز نباشه که بگم اون موقع پاکستانی وجود نداشت و هندبریتانیا مستقیما با ایران هم مرز بود. قبلا توی ویدئوهای مربوط به پاکستان و هند مفصلا درباره این موضوع صحبت کردیم. پس دیگه اینجا بهش نمیپردازیم.اما جالبه، منطقه وسط رو هم به عنوان منطقه حائل و خنثی مشخص کردن. اون هم نه به این معنی که این دوتا کشور کاری به اونجاها نداشته باشن! بلکه منظور این بود که توی اون مناطق، دوتا کشور میتونن برای نفوذ و امتیازات تجاری، با هم رقابت کنن! و برای رقابت آزادن.
این وسط ایران همگفتیم که درباره این موضوعات، هیچ مشورتی هم با دولت ایران نشده بود و البته ایران هم در جایگاهی نبود که بخواد یا بتونه جلوی اونارو بگیره.اما بعد اینکه ایران هم متوجه شد، مخالفت کرد، و اونو به رسمیت نشناخت ولی مخالفت ایران با این قرارداد به جایی نرسید. با وجود اعتراضات ایران به این قرارداد، مواد آن عملاً اجرا میشد و در زمان جنگ جهانی اول هم، به بهانه جنگ با عثمانی، مناطقی از ایران، مدتی به اشغال روسیه و بریتانیا درآمده بود. تا اینکه بالاخره تو سال ۱۹۱۸ میلادی، یا ۱۲۹۶ خورشیدی، بعد از انقلاب روسیه، خود انقلابیون روس این قرارداد رو لغو کردن.
بخاطر همین قراردادها، انگلیس و روسیه از سلطنت طلبها حمایت میکردن و مخالف مشروطیت و ملیگراها بودن. چون ملیگراها در مقابل این اقدامات ساکت نمیموندن و دست به اعتراض میزدن.
احمد شاه [۱۲۸۸-۱۳۰۴]
گفتیم بعد از عزل محمدشاه، مجلس و مشروطه خواهان، پسر نوجوان یا بهتره بگیم خردسالش احمد را برای سلطنت انتخاب کردند. گرچه والدین شاهزاده نوجوان که قرار بود به تبعید برن، مخالف این بودن که از فرزندشون جدا بشن، اما در نهایت پذیرفتن و پادشاه کوچک رو در اختیار فرستادگان مشروطه خواهان گذاشتن.
چون احمد شاه کوچک بود و به سن قانونی نرسیده بود، برای اون نایبالسلطنه انتخاب کردن تا کشور رو اداره کنه. با اینحال، احمد شاه هفتمین و آخرین شاه قاجار بود که از ۲۵ تیر ۱۲۸۸ شمسی تا ۹ آبان ۱۳۰۴ شاه ایران لقب میگیره.
اون بعد از ۱۴ سال سلطنت، با روی کار آمدن سلسله پهلوی، به وسیله رضا شاه از پادشاهی برکنار شد. ۱۴ سالی که همزمان باجنگ جهانی اول بود و قحطی و بیچارگی زیادی برای ایران به همراه داشت. توی این دوره، مجلس تصویب میکنه تا برای اداره امور مالی و نظامی، تعدادی کارشناس از آمریکا و سوئد استخدام بشن که طبق معمول روسیه و انگلستان مخالفت میکنن، چرا؟!چون نمیخواستن کس دیگهای رو تو حیات خلوتشون راه بدن.
سر همین قضیه استخدام کارشناس آمریکایی، یعنی مورگان شوستر، روسها برای اخراج اون، به ایران اولتیماتوم دادن و حتی به مناطق شمال ایران لشگرکشی کردن و تبریز رو هم به اشغال خودشون درآوردن و حتی سال بعد، یعنی ۱۲۹۱ خورشیدی، توی مشهد هم عدهای رو دار زدند و مرقد امام رضا رو هم به توپ بستن.
با اینکه مجلس با تهدید و اولتیماتوم روسها مخالفت میکنه۷ اما دولت از ترس، مجلس رو منحل میکنه و مورگان شوستر رو هم از ایران اخراج میکنن. شوستری که قرار بود بحث اقتصاد رو تو ایران راه بندازه.شوستر سرگذشت جالبی داشته و بعد از برگشتنش به آمریکا، سرگذشت خودش رو توی یک کتاب مینویسه که به نظرم خیلی جذابه.
خلاصه بعد از این اتفاقات، احمدشاه در تیر ۱۲۹۳ تاجگذاری کرد و همزمان با آغاز جنگ جهانی اول سلطنت را بهطور رسمی و قانونی به عهده گرفت و با شروع جنگ، رسما بی طرفی ایران در جنگ رواعلام کرد. ولی کی توجه کرد؟!با وجود اینکه ایران اعلام بیطرفی کرده بود ولی به اشغال نیروهای متفقین و متحدین در آمد و کلی هم آسیب دید
این وسط، مجلس سوم تازه شروع به کار کرده بود، مجلسی که عبدالحسین تیمورتاش هم بخشی از اون بود و قبلا دربارهاش بطور مفصل صحبت کردیم. این نکات رو میگم که بتونید حوادثی رو که توی ویدئوهای مختلف گفتیم رو با هم انطباق بدید و تیکههای پازل تاریخ رو کمکم بتونید توی ذهنتون بچینید.خلاصه توی اون دوران، گروههایی از مردم به دنبال اصلاح امور و مهمتر ازاون، استقلال کشور بودن. پس با خارجیها و عوامل داخلی اونها مبارزه کردن.
گرچه تو اون سالها حکومت قاجار نمیتونست در مقابل اشغالگرایی که موقع جنگ جهانی وارد ایران شده بودن بایسته، ولی مردم نواحی جنوب ایران، در فارس و بوشهر و در شهرهای دشتستان و تنگستان در مقابل نیروهای انگلیسی مقاومت جانانهای انجام دادن و با از خودگذشتگی تونستن ضربههای سختی رو به انگلیسیها بزنن. بخاطر همین سالها و نبردهاست که نام رئیسعلی دلواری هم در تاریخ ایران جاودانه میشه اون رهبر قیام تنگستانیها بود که گفتیم در مقابل انگلیسیها مقاومت کردن.
متاسفانه براثر جنگ جهانی ، بخاطر سیاست انتقال آذوقه توسط نیروهای روسی و انگلیسی، کشور ایران دچار قحطی شدیدی میشه و مردم زیادی بر اثر این قحطی و بیماریهای ناشی از اون تلف میشن که قبلا هم جزئیات این حادثه دردناک رو گفتیم.
اما در اواخر جنگ جهانی، انقلاب بلشویکی روسیه اتفاق میفته که بخاطر همین، روسها نیروهای خودشون رو از ایران خارج میکنن و انگلیسیها که حالا میدون رو از رقیب خالی میبینن، تلاش میکنن تا ایران رو زیر سلطه کامل خودشون دربیارن. در نهایت موفق میشن که قرارداد ۱۹۱۹ رو با ایران ببندن، قراردادی که ایران رو از لحاظ اقتصادی، نظامی و سیاسی هرچه بیشتر به انگلستان وابسته میکرد.قراردادی که مخالفتهای زیادی به همراه داشت و جزئیات اونو قبلا تو یه ویدئوی جداگانه گفتیم.
فکر کنم بهتره این نکته رو بگم، ما عمدا لابلای صحبتها اشاره میکنیم که درباره فلان موضوع یا شخصیت قبلا تو یه ویدئوی جداگانه صحبت کردیم تا دوستانی که اطلاعات بیشتری میخوان و کنجکاوی دارن نسبت به اون موضوع، بتونن با یه جستجوی ساده اونو پیدا کنن. گرچه ما لینک تمام این ویدئوها رو برای دسترسی راحتتر دوستان علاقهمند، در توضیحات هم قرار میدیم.
در همین سالها یعنی ۱۲۹۸-۹۹ خورشیدی بود شخصیتهای مبارزی مثل شیخ محمد خیابانی و میرزا کوچک خان جنگلی قیام کردن و سرکوب شدن و بعد از این اتفاقات، کودتای ۱۲۹۹ رخ میده که براثر اون احمد شاه مجبور میشه تا رضا خان رو به عنوان فرمانده کل قوا تعیین کنه و عملا بعد از اون، کمکم رضا خان قدرت بیشتری میگیره تا اینکه رضاخان تو سال ۱۳۰۲ نخست وزیر میشه.
توی این سالها رضاخان خودش رو فردی وطن پرست و اصلاح طلب و از همه مهمتر حافظ امنیت معرفی میکنه و از اونطرف، بیکفایتی حکومت قاجار و گسترش ناامنی و هرج و مرج توی کشور، باعث میشه تا مردم از احمدشاه ناامید بشن و این شرایط فرصت رو برای رضا خان مهیا میکنه تا درنهایت تو سال ۱۳۰۴ با رای مجلس، احمدشاه از کار برکنار میشه و رضا خان تبدیل به رضا شاه میشه. و اینجوری کار سلسله قاجار به پایان میرسه. سلسلهای که گفتیم حدود ۱۳۰ سال حکومت کردن و درنهایت یک کشور فقیر و ضعیف رو تحویل رضا شاه دادن.