امپراتوری گورکانیان هند، یکی از بزرگترین و تأثیرگذارترین سلسلههای پادشاهی در تاریخ شبه قاره هند بود. این سلسله که از نوادگان تیمور گورکانی برخاسته بود، بیش از سه قرن بر بخش وسیعی از هند حکومت کرد و میراثی غنی از هنر، معماری و فرهنگ از خود به جای گذاشت. در این مطلب، به بررسی تاریخ شکلگیری، اوج قدرت و سرانجام افول این امپراتوری میپردازیم.
زمینههای تأسیس سلسله گورکانیان هند
گورکانیان که نام خود را از لقب “گورکان” (به معنای داماد در زبان ترکی و مغولی) تیمور گرفته بودند، از نوادگان او محسوب میشدند. ظهیرالدین محمد بابر، بنیانگذار این سلسله، از طرف پدر به تیمور و از طرف مادر به چنگیز خان میرسید. این پیوند نََسَبی، به سلسلهای که او تأسیس کرد، هم لقب گورکانیان و هم مغولان هند را بخشید.
بابر که در ابتدا حاکم منطقه فرغانه بود، پس از شکست از ازبکان به سمت جنوب حرکت کرد و کابل را فتح نمود. او سپس با استفاده از فرصت ضعف سلطان ابراهیم لودی، آخرین سلطان سلسله لودی در دهلی، در سال 1526 میلادی وارد هند شد و با پیروزی در نبرد پانیپت، پایههای حکومت گورکانیان را در شمال هند بنا نهاد.
دوران اوج قدرت گورکانیان
پس از بابر و پسرش همایون، دوران اکبر شاه (1556-1605) را میتوان اوج شکوفایی امپراتوری گورکانیان دانست. اکبر که به مدت 50 سال حکومت کرد، با گسترش قلمرو، اصلاحات اداری و مالی، و سیاست مدارا با ادیان مختلف، پایههای یک امپراتوری قدرتمند و چندفرهنگی را بنا نهاد.
سیاست مدارای مذهبی اکبر شاه، که شامل لغو جزیه (مالیات ویژه غیرمسلمانان) و برگزاری جلسات گفتگوی بین ادیان میشد، نقش مهمی در ایجاد ثبات و یکپارچگی در جامعه چندفرهنگی هند داشت. او حتی تلاش کرد با ایجاد “دین الهی”، تلفیقی از عناصر ادیان مختلف، به وحدت بیشتر در جامعه دست یابد.
جانشینان اکبر، از جمله جهانگیر و شاه جهان، نیز تا حد زیادی سیاستهای او را ادامه دادند. این دوره با رونق اقتصادی، شکوفایی هنر و معماری (که نمونه بارز آن ساخت تاج محل است)، و گسترش روابط با دیگر قدرتهای منطقه از جمله صفویان در ایران همراه بود.
آغاز افول و چالشهای پیش روی امپراتوری
با به قدرت رسیدن اورنگزیب (1659-1707)، سیاستهای متعصبانه مذهبی و تلاش برای اجرای سختگیرانه شریعت اسلامی، زمینهساز تنشهای داخلی و شورشهای متعدد شد. اگرچه در دوران او قلمرو امپراتوری به بیشترین حد خود رسید، اما سیاستهای او بذر نارضایتی و تفرقه را در جامعه کاشت.
پس از اورنگزیب، امپراتوری گورکانی با چالشهای متعددی روبرو شد. شورشهای داخلی، حملات خارجی (از جمله حمله نادرشاه افشار در 1739)، و ظهور قدرتهای محلی مانند مراتاها و سیکها، قدرت مرکزی را تضعیف کرد. همزمان، نفوذ فزاینده قدرتهای استعماری، به ویژه کمپانی هند شرقی بریتانیا، چالش جدیدی را پیش روی حکومت گورکانی قرار داد.
سقوط نهایی و میراث گورکانیان
در نیمه اول قرن 19، قدرت واقعی امپراتوری گورکانی به شدت کاهش یافته بود و پادشاهان این سلسله عملاً به حاکمانی صوری تبدیل شده بودند. شورش سپاهیان هندی در سال 1857، که به “قیام هند” معروف شد، آخرین تلاش برای احیای قدرت گورکانیان بود که با شکست مواجه شد.
با تبعید بهادر شاه دوم، آخرین امپراتور گورکانی، به برمه در سال 1858، به طور رسمی به عمر این سلسله پایان داده شد و حکومت مستقیم بریتانیا (راج بریتانیا) در هند آغاز گردید.
علیرغم سقوط نهایی، میراث گورکانیان در فرهنگ، هنر، معماری و ساختار اجتماعی هند همچنان پابرجاست. آثاری چون تاج محل، قلعه سرخ دهلی، و سبک معماری ترکیبی هندو-اسلامی، از جمله یادگارهای ماندگار این دوره هستند که امروزه نیز مورد توجه جهانیان قرار دارند.
عکس تاج محل
عکس قلعه سرخ
منابع:
- زمینههای تاسیس سلسله گورکانیان هند – زینب امیدیان
- سلسلههای اسلامی جدید- کلیفورد ادموندباسورث– مترجم؛ فریدون بدرهای
- روابط صفویان و گورکانیان هند – فاطمه سرخیل
- تجلیات فرهنگ و هنر ایران در عصر گورکانیان هند – قاسم صافی
- تاثیرات دین الهی اکبرشاه بر اتحاد شبه قاره هند –مهتاب معزی
- بررسی تطبیقی علل اقتصادی سقوط حکومت های صفویه و مغولان کبیر هند – خسرو کمالی سروستانی
آدرس کانال یوتیوب دروازه تاریخ