حق رای زنان

در دوره قاجار زنها بیشتر توی خونه ها می موندن و مشارکت کمتری در اجتماع داشتن. چون اجتماع مرد سالار اون دوران، کمتر اجازه حضور به زن ها میداد و خود زن ها هم تقریبا این مساله رو قبول کرده بودن. اما کم‌کم با انقلاب مشروطه و نقشی که زن ها در انقلاب بازی کردن، اثرگذاری زن‌ها در اجتماع و سیاست نمایان تر شد.
مدت زمان ویدئو : 15:23
پخش ویدیو

مرور تاریخ

امروز دو شنبه 17 مهر 1401، برنامه داشتیم تا درباره حق رای زنان و نحوه رسیدن به این حق در تاریخ ایران صحبت کنیم اما دقیقا دو ساعت قبل، علی بندری در کانال بی‌پلاس یک ویدئو منتشر کرد. ویدئویی که در اون درباره جادی صحبت می‌کنه. جادی هم کسیه که سال‌هاست در فضای مجازی محتوای مفید تولید می‌کنه و آدم بسیار موثری در این زمینه است. جادی هم وبسایت داره، هم پادکست داره، هم کانال یوتیوب داره، هم برنامه‌نویسه، هم هکره، هم امنیت شبکه کار می‌کنه و در مجموع آدم پرانرژی و فعالیه. از اوناییکه حتی از پشت مانیتور و میکروفون هم صدای گرمش انرژی رو منتقل می‌کنه. نمی‌خوام بگم جادی رو کامل می‌شناسم، نه اینطور نیست، و فقط چندین ویدئوش  رو دیدم و چندتا از پادکستاش رو گوش کردم. با اینحال وقتی امروز شنیدم که جادی هم دستگیر شده، ناراحت شدم. نمی‌دونم چیکار کرده، یا اصلا به چه اتهامی دستگیر شده. اما خواستم با این چند دقیقه راهی که علی بندری شروع کرده رو ادامه بدم. علی بندری با این نیت ویدئوش رو منتشر کرد که درباره اخبار و افراد دستگیر شده بی تفاوت نباشه و فکر می‌کنم راهی که انتخاب کرده، می‌تونه مفید باشه. به امید شنیدن اخبار دلگرم‌کننده‌تر، بریم سرووقت تاریخ و یکی از داستان‌های عبرت‌آمیز اون.

در دوره قاجار زنها بیشتر توی خونه ها می موندن و مشارکت کمتری در اجتماع داشتن. چون اجتماع مرد سالار اون دوران، کمتر اجازه حضور به زن ها میداد و خود زن ها هم تقریبا این مساله رو قبول کرده بودن. اما کم‌کم با انقلاب مشروطه و نقشی که زن ها در انقلاب بازی کردن، اثرگذاری زن‌ها در اجتماع و سیاست نمایان تر شد.

یجورایی میشه گفت همزمان با انقلاب مشروطه و تاسیس مجلس تو سال ۱۲۸۵خورشیدی، بحث مشارکت سیاسی- اجتماعی زن ها هم مطرح شد. با اینکه گفتیم  زن ها در تمام مراحل انقلاب مشروطه حضور داشتن، اما با بازگشایی مجلس و تصویب قانون انتخابات، زنان از حق رای محروم شدن و هیچ  زنی اجازه رای دادن  نداشت. یعنی طبق ماده دهم قانون انتخابات مصوبِ ۱۲۹0 خورشیدی یا ۱۹۱۱ میلادی، نسوان  حق رای دادن، و طبق ماده سیزدهم، حق انتخاب شدن یا همون کاندید شدن را هم نداشتن، جالبه تقریباً همزمان با این قانون در ایران، زنان در فنلاند حق رای بدست آورده بودن و جنبش حق رای برای زنان در بریتانیا و آمریکا هم به راه افتاده بود، ولی هنوز به نتیجه نرسیده بود.

از همون اول، زن ها برای گرفتن این حق تلاش کردن، البته تنها هم نبودن، بودن خیلی از مردهایی که در این راه کمک می‌کردن. مثلاً در دوره دوم مجلس، محمد تقی وکیل الرعایا، نماینده همدان، رو به بقیه نماینده‌ها میگه: “بنده خیلی جرات می کنم و عرض می‌کنم که در آن اول، محروم کردن نسوان است. که یک قسمت از مخلوق خداوند است که آن را محروم میکنیم، با کدام دلایل منطقی آن را محروم می‌کنیم”.

حتی در دوره‌های بعدی مجلس هم مردانی بودن که از حق رای زنان دفاع می‌کردند، مثلاً در مجلس پنجم چنین جمله ای  گفته میشه:” تا زمانیکه هر مرد بی‌سوادی حق رای دادن دارد، و یک نفر زن عالمه از حق رای دادن و دخول در پارلمان، حتی برای تماشا کردن محروم است، امید ترقی نیست.”

البته این رو هم بگم که پیگیری‌های زن ها، فقط به کمک مردهای مجلس نبود، خودشان هم دست به کار شده بودن و از همون دوره اول مجلس انجمن غیبی نسوان رو راه انداخته بودن تا بتونن در فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی ایران مشارکت داشته باشن. اما چنین کانون‌هایی با مخالفت‌های صریح حاکمیت مواجه می شد و تمام این اتفاقات در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی افتاده بودن و در هر دو دوره تاریخ، حاکمیت مخالف این امر بود. اما آخرین باری که در مجلس، در دوره پهلوی اول، یعنی رضاشاه، مساله حق رای زنان مطرح شد، در مجلس پنجم بود که نماینده سمنان و دامغان به قانون انتخابات و عدم شرکت زنان ایراد میگیره، اما اکثریت مجلس، حتی با طرح این دیدگاه در ساحت مقدس مجلس مخالفت می کردن.

تغییر برای بهبود وضعیت زنان در دوره پهلوی اول، بعد از دیدار رضا شاه از ترکیه و تحت تاثیر اقدامات آتاتورک ادامه داشت،اما کسب حق رای توسط زنان ترکیه در سال ۱۳۱۳ ،تاثیری نداشت و زن ها باز هم نتونستن حق شرکت در انتخابات رو به دست بیارن. حالا که حرف از رضاشاه شد توی پرانتز یک درس تاریخی دیگه رو هم بگم، احتمالا همه‌تون شنیدین که اونموقع رضاشاه خواست  به زور چادر از سر زنها برداره، تاریخ درباره اون عمل، یا به عبارتی کشف حجاب، میگه که عمل موفقی نبوده و حالا اگر ما بخواهیم به زور چادر سر کسی کنیم، به نظرتون تاریخ در آینده چی میگه؟

بعد از رضاشاه هم، زنان همچنان خواستار حق رای بودن و بعضی از نمایندگان هم تلاش می‌کردن تا از طریق مجلس، قانونِ به نظر خودشان اشتباه را، اصلاح کنند. یعنی درسته که اون موقع قانون بوده تا زن‌ها حق رای نداشته باشن، اما بعضیا عقیده داشتن که این قانون، قانون غلطیه و بخاطر همین تلاش می‌کردن تا اونو اصلاح کنن. در همین چارچوب، در دی ماه ۱۳2۳ در مجلس چهاردهم، عده‌ای از نماینده ها خواستار تغییر قانون انتخابات و حق رای زنان شدن. اما در مقابل، اکثریت مجلس مخالفت کردن. در بین این مخالفین، نماینده ارسباران و اهر در برابر این درخواست، یعنی تساوی حقوق و مزایای اجتماعی زنان و مردان و دادن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای زن ها، در صحن مجلس فریاد میزنه: که این بر خلاف اسلام است، برخلاف قرآن مجیداست. خارج از حدودی است که اسلام معین نموده رفتار کردن است، برخلاف قرآن و دین اسلام است.”

اما تمام این مخالفت ها، باعث نشد تا اون دسته از زنانی که خواستار برابری حقوق و مزایای اجتماعی زن و مرد بودن عقب‌نشینی کنن. با همین پیگیری‌ها در اردیبهشت ۱۳۳۰ ،دولت وقت، پیش نویس لایحه تغییر قانون انتخابات رو تنظیم می‌کنه که در این پیش‌نویس حق رای برای زنان به رسمیت شناخته شده بود.حزب زنان هم برای تصویب این لایحه خیلی تلاش می‌کنه، اما در نهایت با مخالفت احزاب و گروه های مختلف در جامعه، دولت حق رای زنان را از پیش نویس حذف می کنه. یعنی از هر دو طرف برای این مساله فشار بود، هم موافقین و هم مخالفین این لایحه.

یک سری اسناد و نامه ها از موافقان و مخالفان حضور زنان در انتخابات وجود داره که خیلی جالبن، مثلاً در یکی از این نامه‌ها ۲۰۰ نفر از اهالی تهران خطاب به آیت الله کاشانی و دکتر مصدق نخست وزیر ایران می نویسن که :

“اخیراً عده مقرض و بوالهوسی، درصدد آن برآمده اند بلکه بتوانند امیال سوء خود را که ریشه آن از حلقوم اجانب سرچشمه گرفته و در قانون جدید و به قاطبه مسلمین ایران تحمیل نموده و مجدداً با اجرای نقشه شوم اربابان خود که به جز خرابی کشور نظری ندارند، اجرا نمایند. لذا اینجانبان امضاکنندگان زیر، شرکت بانوان را در امر انتخابات به عنوان رای دادن و وکیل شدن مخالف نص قانون اساسی و کلیه مقررات اسلام دانسته و بدین وسیله نظریه خود را اعلام می‌داریم.”

چنین نامه‌های مخالفت آمیزی زیاد هست، که اکثرا هم دادن حق را ی رو کار عده ای بوالهوس و خودفروخته میدونن که از طرف اجانب وظیفه دارن این کار را بکنن.

البته از اون طرف، نامه های زیادی هم هست که خواستار اصلاح قانون انتخابات هستن که در تصاویر هم می‌تونید ببینید. اما همه این نامه‌ها و اسناد مربوط  به سال ۱۳۳۱ میشن، یعنی قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.

بعد از کودتا و سقوط دولت مصدق، فعالیت سیاسی زنان هم کمتر میشه و تنها گروه های محدودی مثل جمعیت زنان ایران به فعالیت‌های خودشون ادامه میدن. اما همزمان، در کشورهای دیگه زنان آزادی‌هایی را به دست میاوردن. طی همون سالها، نماینده دائم ایران در سازمان ملل گزارشی را به وزارت امور خارجه میفرسته و میگه طبق مطالعه سازمان ملل، الان در دنیا بیش از ۷۰ کشور از جمله پاکستان، ترکیه، اتیوپی و لبنان ،زنان حق رای دارن و در کشورهایی مثل ایران و یمن و افغانستان و اردن زنان حق رای ندارند و در ادامه تاکید می‌کنه که قانون اساسی ایران در این زمینه باید تغییر کنه. در واقع با به وجود آمدن نوعی خرد جمعی و تغییر دیدگاه نسبت به حضور نیمی از افراد جامعه در عرصه اجتماعی و سیاسی در سطح بین المللی، دیگه حاکمیت نمیتونست از ورود به عرصه حضور زنان در مساله انتخابات امتناع کنه.

بعد از اون در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۳۹ زن ها جلوی کاخ سنا جمع میشن و موفق میشن با رئیس مجلس سنا دیدار کنند. رئیس مجلس سنا هم در پاسخ به آنها میگه که شرکت زنان در فعالیت های سیاسی اجتماعی، منع شرعی نداره. اما باید مقتضیاتی وجود داشته باشد که فعلا وجود ندارد.

اما با گذشت زمان و گسترده تر شدن اعتراضات و فعالیت زنان برای کسب حق رای، وزیر کشور در ۱۱ اسفند ۱۳۴۱ طی یک گزارشی، وزارت کشور را مکلف میکنه تا اصلاحیه قانون اساسی رو از هر دو مجلس، یعنی مجلس سنا و مجلس شورای ملی بگیره و اینجوری بالاخره زن‌ها، هم حق انتخاب کردن و هم حق انتخاب شدن پیدا می‌کنن، اون هم بعد از تقریبا نیم قرن تلاش و مبارزه.

درسته وقتی این تلاش‌ها به نتیجه رسیدن، خیلی از اون افرادی که برای این کار، فعالیت کرده بودن دیگه زنده نبودن تا ثمره کارها و اعتراضاتشون رو ببینن، ولی لااقل دختران اونها تونستن حق رای داشته باشن.حقی که شاید میشد زودتر هم بهش رسید. با اینکه این تغییر قانون، مخالفین سرسخت و جدی زیادی داشت، اما بالاخره تصویب شد و در نهایت در سال ۱۳۴۲ زنان برای نخستین بار به عنوان رای دهنده و کاندید شرکت کردن که در نتیجه اون، ۶ نماینده زن وارد بیست و یکمین دوره مجلس شو

امروز دو شنبه 17 مهر 1401، برنامه داشتیم تا درباره حق رای زنان و نحوه رسیدن به این حق در تاریخ ایران صحبت کنیم اما دقیقا دو ساعت قبل، علی بندری در کانال بی‌پلاس یک ویدئو منتشر کرد. ویدئویی که در اون درباره جادی صحبت می‌کنه. جادی هم کسیه که سال‌هاست در فضای مجازی محتوای مفید تولید می‌کنه و آدم بسیار موثری در این زمینه است. جادی هم وبسایت داره، هم پادکست داره، هم کانال یوتیوب داره، هم برنامه‌نویسه، هم هکره، هم امنیت شبکه کار می‌کنه و در مجموع آدم پرانرژی و فعالیه. از اوناییکه حتی از پشت مانیتور و میکروفون هم صدای گرمش انرژی رو منتقل می‌کنه. نمی‌خوام بگم جادی رو کامل می‌شناسم، نه اینطور نیست، و فقط چندین ویدئوش  رو دیدم و چندتا از پادکستاش رو گوش کردم. با اینحال وقتی امروز شنیدم که جادی هم دستگیر شده، ناراحت شدم. نمی‌دونم چیکار کرده، یا اصلا به چه اتهامی دستگیر شده. اما خواستم با این چند دقیقه راهی که علی بندری شروع کرده رو ادامه بدم. علی بندری با این نیت ویدئوش رو منتشر کرد که درباره اخبار و افراد دستگیر شده بی تفاوت نباشه و فکر می‌کنم راهی که انتخاب کرده، می‌تونه مفید باشه. به امید شنیدن اخبار دلگرم‌کننده‌تر، بریم سرووقت تاریخ و یکی از داستان‌های عبرت‌آمیز اون.

در دوره قاجار زنها بیشتر توی خونه ها می موندن و مشارکت کمتری در اجتماع داشتن. چون اجتماع مرد سالار اون دوران، کمتر اجازه حضور به زن ها میداد و خود زن ها هم تقریبا این مساله رو قبول کرده بودن. اما کم‌کم با انقلاب مشروطه و نقشی که زن ها در انقلاب بازی کردن، اثرگذاری زن‌ها در اجتماع و سیاست نمایان تر شد.

یجورایی میشه گفت همزمان با انقلاب مشروطه و تاسیس مجلس تو سال ۱۲۸۵خورشیدی، بحث مشارکت سیاسی- اجتماعی زن ها هم مطرح شد. با اینکه گفتیم  زن ها در تمام مراحل انقلاب مشروطه حضور داشتن، اما با بازگشایی مجلس و تصویب قانون انتخابات، زنان از حق رای محروم شدن و هیچ  زنی اجازه رای دادن  نداشت. یعنی طبق ماده دهم قانون انتخابات مصوبِ ۱۲۹0 خورشیدی یا ۱۹۱۱ میلادی، نسوان  حق رای دادن، و طبق ماده سیزدهم، حق انتخاب شدن یا همون کاندید شدن را هم نداشتن، جالبه تقریباً همزمان با این قانون در ایران، زنان در فنلاند حق رای بدست آورده بودن و جنبش حق رای برای زنان در بریتانیا و آمریکا هم به راه افتاده بود، ولی هنوز به نتیجه نرسیده بود.

از همون اول، زن ها برای گرفتن این حق تلاش کردن، البته تنها هم نبودن، بودن خیلی از مردهایی که در این راه کمک می‌کردن. مثلاً در دوره دوم مجلس، محمد تقی وکیل الرعایا، نماینده همدان، رو به بقیه نماینده‌ها میگه: “بنده خیلی جرات می کنم و عرض می‌کنم که در آن اول، محروم کردن نسوان است. که یک قسمت از مخلوق خداوند است که آن را محروم میکنیم، با کدام دلایل منطقی آن را محروم می‌کنیم”.

حتی در دوره‌های بعدی مجلس هم مردانی بودن که از حق رای زنان دفاع می‌کردند، مثلاً در مجلس پنجم چنین جمله ای  گفته میشه:” تا زمانیکه هر مرد بی‌سوادی حق رای دادن دارد، و یک نفر زن عالمه از حق رای دادن و دخول در پارلمان، حتی برای تماشا کردن محروم است، امید ترقی نیست.”

البته این رو هم بگم که پیگیری‌های زن ها، فقط به کمک مردهای مجلس نبود، خودشان هم دست به کار شده بودن و از همون دوره اول مجلس انجمن غیبی نسوان رو راه انداخته بودن تا بتونن در فعالیت‌های سیاسی-اجتماعی ایران مشارکت داشته باشن. اما چنین کانون‌هایی با مخالفت‌های صریح حاکمیت مواجه می شد و تمام این اتفاقات در اواخر دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی افتاده بودن و در هر دو دوره تاریخ، حاکمیت مخالف این امر بود. اما آخرین باری که در مجلس، در دوره پهلوی اول، یعنی رضاشاه، مساله حق رای زنان مطرح شد، در مجلس پنجم بود که نماینده سمنان و دامغان به قانون انتخابات و عدم شرکت زنان ایراد میگیره، اما اکثریت مجلس، حتی با طرح این دیدگاه در ساحت مقدس مجلس مخالفت می کردن.

تغییر برای بهبود وضعیت زنان در دوره پهلوی اول، بعد از دیدار رضا شاه از ترکیه و تحت تاثیر اقدامات آتاتورک ادامه داشت،اما کسب حق رای توسط زنان ترکیه در سال ۱۳۱۳ ،تاثیری نداشت و زن ها باز هم نتونستن حق شرکت در انتخابات رو به دست بیارن. حالا که حرف از رضاشاه شد توی پرانتز یک درس تاریخی دیگه رو هم بگم، احتمالا همه‌تون شنیدین که اونموقع رضاشاه خواست  به زور چادر از سر زنها برداره، تاریخ درباره اون عمل، یا به عبارتی کشف حجاب، میگه که عمل موفقی نبوده و حالا اگر ما بخواهیم به زور چادر سر کسی کنیم، به نظرتون تاریخ در آینده چی میگه؟

بعد از رضاشاه هم، زنان همچنان خواستار حق رای بودن و بعضی از نمایندگان هم تلاش می‌کردن تا از طریق مجلس، قانونِ به نظر خودشان اشتباه را، اصلاح کنند. یعنی درسته که اون موقع قانون بوده تا زن‌ها حق رای نداشته باشن، اما بعضیا عقیده داشتن که این قانون، قانون غلطیه و بخاطر همین تلاش می‌کردن تا اونو اصلاح کنن. در همین چارچوب، در دی ماه ۱۳2۳ در مجلس چهاردهم، عده‌ای از نماینده ها خواستار تغییر قانون انتخابات و حق رای زنان شدن. اما در مقابل، اکثریت مجلس مخالفت کردن. در بین این مخالفین، نماینده ارسباران و اهر در برابر این درخواست، یعنی تساوی حقوق و مزایای اجتماعی زنان و مردان و دادن حق انتخاب کردن و انتخاب شدن برای زن ها، در صحن مجلس فریاد میزنه: که این بر خلاف اسلام است، برخلاف قرآن مجیداست. خارج از حدودی است که اسلام معین نموده رفتار کردن است، برخلاف قرآن و دین اسلام است.”

اما تمام این مخالفت ها، باعث نشد تا اون دسته از زنانی که خواستار برابری حقوق و مزایای اجتماعی زن و مرد بودن عقب‌نشینی کنن. با همین پیگیری‌ها در اردیبهشت ۱۳۳۰ ،دولت وقت، پیش نویس لایحه تغییر قانون انتخابات رو تنظیم می‌کنه که در این پیش‌نویس حق رای برای زنان به رسمیت شناخته شده بود.حزب زنان هم برای تصویب این لایحه خیلی تلاش می‌کنه، اما در نهایت با مخالفت احزاب و گروه های مختلف در جامعه، دولت حق رای زنان را از پیش نویس حذف می کنه. یعنی از هر دو طرف برای این مساله فشار بود، هم موافقین و هم مخالفین این لایحه.

یک سری اسناد و نامه ها از موافقان و مخالفان حضور زنان در انتخابات وجود داره که خیلی جالبن، مثلاً در یکی از این نامه‌ها ۲۰۰ نفر از اهالی تهران خطاب به آیت الله کاشانی و دکتر مصدق نخست وزیر ایران می نویسن که :

“اخیراً عده مقرض و بوالهوسی، درصدد آن برآمده اند بلکه بتوانند امیال سوء خود را که ریشه آن از حلقوم اجانب سرچشمه گرفته و در قانون جدید و به قاطبه مسلمین ایران تحمیل نموده و مجدداً با اجرای نقشه شوم اربابان خود که به جز خرابی کشور نظری ندارند، اجرا نمایند. لذا اینجانبان امضاکنندگان زیر، شرکت بانوان را در امر انتخابات به عنوان رای دادن و وکیل شدن مخالف نص قانون اساسی و کلیه مقررات اسلام دانسته و بدین وسیله نظریه خود را اعلام می‌داریم.”

چنین نامه‌های مخالفت آمیزی زیاد هست، که اکثرا هم دادن حق را ی رو کار عده ای بوالهوس و خودفروخته میدونن که از طرف اجانب وظیفه دارن این کار را بکنن.

البته از اون طرف، نامه های زیادی هم هست که خواستار اصلاح قانون انتخابات هستن که در تصاویر هم می‌تونید ببینید. اما همه این نامه‌ها و اسناد مربوط  به سال ۱۳۳۱ میشن، یعنی قبل از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲.

بعد از کودتا و سقوط دولت مصدق، فعالیت سیاسی زنان هم کمتر میشه و تنها گروه های محدودی مثل جمعیت زنان ایران به فعالیت‌های خودشون ادامه میدن. اما همزمان، در کشورهای دیگه زنان آزادی‌هایی را به دست میاوردن. طی همون سالها، نماینده دائم ایران در سازمان ملل گزارشی را به وزارت امور خارجه میفرسته و میگه طبق مطالعه سازمان ملل، الان در دنیا بیش از ۷۰ کشور از جمله پاکستان، ترکیه، اتیوپی و لبنان ،زنان حق رای دارن و در کشورهایی مثل ایران و یمن و افغانستان و اردن زنان حق رای ندارند و در ادامه تاکید می‌کنه که قانون اساسی ایران در این زمینه باید تغییر کنه. در واقع با به وجود آمدن نوعی خرد جمعی و تغییر دیدگاه نسبت به حضور نیمی از افراد جامعه در عرصه اجتماعی و سیاسی در سطح بین المللی، دیگه حاکمیت نمیتونست از ورود به عرصه حضور زنان در مساله انتخابات امتناع کنه.

بعد از اون در تاریخ ۱۶ شهریور ۱۳۳۹ زن ها جلوی کاخ سنا جمع میشن و موفق میشن با رئیس مجلس سنا دیدار کنند. رئیس مجلس سنا هم در پاسخ به آنها میگه که شرکت زنان در فعالیت های سیاسی اجتماعی، منع شرعی نداره. اما باید مقتضیاتی وجود داشته باشد که فعلا وجود ندارد.

اما با گذشت زمان و گسترده تر شدن اعتراضات و فعالیت زنان برای کسب حق رای، وزیر کشور در ۱۱ اسفند ۱۳۴۱ طی یک گزارشی، وزارت کشور را مکلف میکنه تا اصلاحیه قانون اساسی رو از هر دو مجلس، یعنی مجلس سنا و مجلس شورای ملی بگیره و اینجوری بالاخره زن‌ها، هم حق انتخاب کردن و هم حق انتخاب شدن پیدا می‌کنن، اون هم بعد از تقریبا نیم قرن تلاش و مبارزه.

درسته وقتی این تلاش‌ها به نتیجه رسیدن، خیلی از اون افرادی که برای این کار، فعالیت کرده بودن دیگه زنده نبودن تا ثمره کارها و اعتراضاتشون رو ببینن، ولی لااقل دختران اونها تونستن حق رای داشته باشن.حقی که شاید میشد زودتر هم بهش رسید. با اینکه این تغییر قانون، مخالفین سرسخت و جدی زیادی داشت، اما بالاخره تصویب شد و در نهایت در سال ۱۳۴۲ زنان برای نخستین بار به عنوان رای دهنده و کاندید شرکت کردن که در نتیجه اون، ۶ نماینده زن وارد بیست و یکمین دوره مجلس شورای ملی و دو نماینده زن وارد مجلس چهارم سنا شدن.

مطالب تاریخی این قسمت تموم شد، بقیه ویدئو نظرات شخصیه و هیچ سند و مدرکی واسشون نیست، پس می تونید همین حالا از ویدیو خارج بشید. راستش به خاطر اتفاقات اخیر تصمیم داشتیم مدتی در کانال فعالیت نداشته باشیم تا به نوعی اعتراض مدنی برای بیان نارضایتی از شرایط باشه، اما واقعا نمیدونم اصلا اینکار تاثیر گذار هست یا نه. آیا جامعه اونقدر به بلوغ رسیده که اعتراض مدنی جواب بده؟ آیا اصلا کسی متوجه میشه که چرا بقیه فعالیت نمی‌کنن؟ نمی‌دونم. بخاطر همین تصمیم گرفتیم گاهی ویدئو منتشر کنیم، درباره حوادث تاریخی سرتاسر دنیا. فکر می‌کنم برای مایی که هدفمون ترویج فکر کردن و کنجکاو موندن خودمون و مخاطبانمونه، فعالیت نکردن مضرتر باشه.

در پایان عقیده دارم این شرایط، یعنی قرار دادن مردم در مقابل مردم کار درستی نیست، فوتبالیست در مقابل فوتبالیست، هنرمند در مقابل هنرمند و کلاً تقسیم کردن مردم به دو دسته خودی و غیرخودی کار اشتباه و پرهزینه ایه.

این اتفاقات درد زیادی داشتن، اما درد اصلی اونجاست که هرچی بیشتر میگذره، زمان صحبت کردن کمتر میشه. من اگه کاره ای بودم گوش می کردم ببینم حرف بقیه چی؟ چی میگن؟ چی میخوان؟ حتی اگر خلاف عقایدم باشه. اما اینکه چشم و گوش ها را ببندیم و همه اعتراض ها را به چشم اغتشاش ببینیم، اون موقع است که واقعا دردناک میشه! بگذریم، همونطور که قبلاً هم سعی کردیم نظرات شخصی مون رو توی محتوای کانال دخالت ندیم،پس بار دیگه تاکید می‌کنم که این دو سه پاراگراف آخر صرفا نظر شخصی بوده و این رو هم میدونید که ما در این زمینه صاحبنظر نیستیم. فقط امیدوارم هرچه زودتر یه روز خوب بیاد که ما همو نکشیم و به هم نگاه بد نکنیم و دست بندازیم رو شونه های هم مثل بچگی ها تو دبستان

رای ملی و دو نماینده زن وارد مجلس چهارم سنا شدن.

مطالب تاریخی این قسمت تموم شد، بقیه ویدئو نظرات شخصیه و هیچ سند و مدرکی واسشون نیست، پس می تونید همین حالا از ویدیو خارج بشید. راستش به خاطر اتفاقات اخیر تصمیم داشتیم مدتی در کانال فعالیت نداشته باشیم تا به نوعی اعتراض مدنی برای بیان نارضایتی از شرایط باشه، اما واقعا نمیدونم اصلا اینکار تاثیر گذار هست یا نه. آیا جامعه اونقدر به بلوغ رسیده که اعتراض مدنی جواب بده؟ آیا اصلا کسی متوجه میشه که چرا بقیه فعالیت نمی‌کنن؟ نمی‌دونم. بخاطر همین تصمیم گرفتیم گاهی ویدئو منتشر کنیم، درباره حوادث تاریخی سرتاسر دنیا. فکر می‌کنم برای مایی که هدفمون ترویج فکر کردن و کنجکاو موندن خودمون و مخاطبانمونه، فعالیت نکردن مضرتر باشه.

در پایان عقیده دارم این شرایط، یعنی قرار دادن مردم در مقابل مردم کار درستی نیست، فوتبالیست در مقابل فوتبالیست، هنرمند در مقابل هنرمند و کلاً تقسیم کردن مردم به دو دسته خودی و غیرخودی کار اشتباه و پرهزینه ایه.

این اتفاقات درد زیادی داشتن، اما درد اصلی اونجاست که هرچی بیشتر میگذره، زمان صحبت کردن کمتر میشه. من اگه کاره ای بودم گوش می کردم ببینم حرف بقیه چی؟ چی میگن؟ چی میخوان؟ حتی اگر خلاف عقایدم باشه. اما اینکه چشم و گوش ها را ببندیم و همه اعتراض ها را به چشم اغتشاش ببینیم، اون موقع است که واقعا دردناک میشه! بگذریم، همونطور که قبلاً هم سعی کردیم نظرات شخصی مون رو توی محتوای کانال دخالت ندیم،پس بار دیگه تاکید می‌کنم که این دو سه پاراگراف آخر صرفا نظر شخصی بوده و این رو هم میدونید که ما در این زمینه صاحبنظر نیستیم. فقط امیدوارم هرچه زودتر یه روز خوب بیاد که ما همو نکشیم و به هم نگاه بد نکنیم و دست بندازیم رو شونه های هم مثل بچگی ها تو دبستان

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *