امپراتوری شیعیان

همیشه درباره خلافت راشدین. خلافت اموی و خلافت عباسی شنیدیم. خلفایی که مدینه، کوفه، دمشق و بغداد مرکز و پایتخت اون‌ها بودن. اما شاید اطلاعات کم‌تری درباره خلافت فاطمیان در قاهره شنیده باشیم. خلافتی که خودش رو در مقابل عباسیان می‌دید و مدعی قدرت و رهبری امت اسلامی بود. کاری که تا پیش از اون عباسیان و قبل تر از اونا، امویان انجام می‌دادن. اما از یه جایی به بعد فاطمی‌ها هم خودشون رو رهبر تمام مسلمین می‌دونستن و ...
مدت زمان ویدئو : 20:17
پخش ویدیو

آیا شیعیان تا به حال صاحب یک امپراتوری بودن یا نه؟

کلمه خلیفه در معنای لغوی، به معنی جانشین استفاده می‌شه و در این ویدئو منظور ما عنوان و لقبیه که در قانون جوامع اسلامی به رهبر امت اسلامی داده می‌شه. از اونجایی هم میاد که به نخستین جانشینان پیامبر خدا، خلیفه میگفتن. همچنین مسلمان‌ها به خلیفه امیر المومنین و امام مؤمنین هم میگن و در زبان عامه بهش رهبر مسلمین هم گفته میشه.حالا که معنی خلیفه رو فهمیدیم، بریم سروقت تعریف خلافت. خلافت میشه یک دولت اسلامی تحت رهبری یک حاکم اسلامی که بهش خلیفه میگن. شخصی که جانشین مذهبی و سیاسی پیامبر و رهبر تمام امت اسلامی محسوب میشه. همیشه درباره خلافت راشدین. خلافت اموی و خلافت عباسی شنیدیم. خلفایی که مدینه، کوفه، دمشق و بغداد مرکز و پایتخت اون‌ها بودن. اما شاید اطلاعات کم‌تری درباره خلافت فاطمیان در قاهره شنیده باشیم. خلافتی که خودش رو در مقابل عباسیان می‌دید و مدعی قدرت و رهبری امت اسلامی بود. کاری که تا پیش از اون عباسیان و قبل تر از اونا، امویان انجام می‌دادن. اما از یه جایی به بعد فاطمی‌ها هم خودشون رو رهبر تمام مسلمین می‌دونستن و سر همین قضیه درگیری‌هایی هم به وجود اومد و افراد زیادی هم کشته شدن، یعنی دوباره بر‌می‌گردیم سر وقت همون داستان تکراری جنگ بر سر قدرت. حالا این فاطمیان کیا بودن؟

خلافت فاطمی  909-1171 میلادی

خلافت فاطمی در شمال آفریقا از سال ۲۹۷ هجری قمری یا ۹۰۹ میلادی یا به عبارتی اوایل قرن چهارم قمری شروع و تا ۱۱۷۱ میلادی یعنی به مدت بیش از ۲۶۰ سال ادامه داشت. که خود این ۲۶۰ سال رو می‌تونیم به سه دوره تقسیم کنیم:

دوره اول زمان تاسیس این حکومت توسط عبیدالله مهدی در شمال آفریقا و جایی در تونس امروزی آغاز میشه. این دوره رو دوره تثبیت و گسترش این خلافت می‌دونن که حدودا تا پنجاه سال بعد از آغاز شکل‌گیری این حکومت طول میکشه.

دوره دوم که عصر شکوفایی خلافت فاطمی محسوب میشه با فتح مصر آغاز و تا خلافت المستنصر بالله ادامه پیدا می‌کنه. دوره‌ای که در اون شهر قاهره پایه‌ریزی میشه و بعدها تبدیل به یکی از مراکز مهم اسلام و هم‌رده نیشابور و بغداد میشه.

اما مرحله سوم خلافت فاطمی هم با مرگ المستنصر در سال 1094 میلادی آغاز و به خاطر اختلافات داخلی و هجوم دشمنانی مثل صلیبیان و ایوبیان، تا نابودی اون‌ها ادامه داشته. اما چیزی که برای من جذاب‌تر از خود حوادث این دورانه، دیدگاه‌ها و عقاید فاطمیون و اختلافات اونا با عباسیانِ. البته منظورم این نیست که حوداث و اتفاقات دوران رو نمی‌گیم، به اونا هم اشاره می‌کنیم ولی سعی می‌کنیم زیاد با جزئیات بهشون نپردازیم و بیشتر دیدگاه اونا و اختلافشون با عباسیون رو بگیم. پس طبق معمول اول بیایم ببینیم در اون سال‌ها شرایط چطوری بوده.

گفتیم که عبیدالله مهدی، یعنی بنیان گذار خلافت فاطمی در سال ۹۰۹ میلادی این حکومت رو پایه گذاری کرد. در اون سال‌ها، خلفای عباسی در بغداد قدرت داشتن و بر تمام ممالک اسلامی نفوذ داشتن. یعنی بر بعضی مناطق مثل بغداد و حجاز و اون اطراف، خودشون مستقیماً حکومت می‌کردن و در اطراف، مثل ایران و مصر و شمال آفریقا، با واسطه حکومت می‌کردن. یا به عبارتی اونجاها نفوذ داشتن. اون موقع سامانیان در ایران قدرت داشتن و طولونیان و بعدها اخشیدیان هم بر مصر حکومت می‌کردن که عملاً نماینده بنی عباس محسوب میشدن و تحت نفوذ اونها بودن.

در طی ۶۰- ۲۵۰ سالی که خلافت فاطمی عمر داشت، در ایران سامانیان، غزنویان، آل بویه و بعد سلجوقیان روی کار بودن، که درواقع سلجوقیان با فاطمیان دشمن محسوب میشدن. چون سلجوقیان حامی اصلی بنی عباس بودن و بنی عباس هم که گفتیم دشمن اول، فاطمیون به حساب میومدن. اما این جریان دشمنی چی بود؟ اصلاً اختلاف فاطمیون و بنی عباس دقیقاً از کجا شروع شده بود؟

برای پاسخ به این سوال، دوباره بر‌می‌گردیم سر وقت داستان تکراری اختلافات مذهبی. یعنی اگه بخوام کوتاه بگم کشمکش و درگیری سر چی بوده؟ جوابش میشه جنگ قدرت و اختلاف مذهبی. می‌دونیم که هر دو گروه مسلمان بودن اما مساله اینجاست که بنی عباس اهل تسنن بودن، اما مذهب فاطمیون شیعه اسماعیلی بود. فرق سنی و شیعه در اسلام رو هم که احتمالاً خوب می‌دونید. اما به طور خلاصه برای یادآوری بگم، شیعیان عقیده دارن پیامبر حضرت علی رو جانشین خودش اعلام کرده، اما اهل سنت میگن پیامبر جانشین معرفی نکرده، و به خاطر همین بعد از مرگ پیامبر، پیراوانش دور هم جمع شدن و حضرت ابوبکر رو جانشین انتخاب کردن.

این مساله یکی از عوامل تفرقه بین شیعه و سنی شد. درواقع شیعیان خواهان انتقال قدرت سیاسی به حضرت علی شدن و اونو جانشین پیامبر می‌دونن و اعتقاد دارن بعد از حضرت علی هم جانشینی باید به نوادگان او می‌رسید. چون شیعیان باور دارن جانشینانن پیامبر از دانش الهی برخوردارن و بخاطر همین بهشون امام میگن، اما سنی‌ها این عقیده رو ندارن.

اختلاف بین شیعیان

بهتره دیگه وارد جزئیات تفاوت‌ها و شباهت‌های این دو تا مذهب نشیم، چون نه تخصص این مسأله رو داریم و نه فرصت اون رو. به هر حال، شیعیان تا زمان امامت امام صادق فرقه‌های زیادی نداشتن. اما بعد از امام صادق دوباره اختلاف، این بار بین خود شیعیان به وجود اومد. عده‌ای میگفتن بعد از امام صادق امامت به پسر اون یعنی اسماعیل می‌رسه و در مقابل عده‌ای عقیده دارن، امامت به پسر دیگه اون، یعنی امام موسی کاظم و بعد هم به نوادگان اون تا حضرت مهدی می‌رسه. دسته اول که به امامت اسماعیل باور دارن رو شیعیان اسماعیلی و گروه بعدی شیعیان رو شیعیان دوازده امامی یا اثنی‌عشری میگن.

البته در بین شیعیان اسماعیلی عده‌ای هم عقیده داشتن که چون اسماعیل زودتر از پدرش فوت شده پس امامت به پسر اون یعنی محمد می‌رسه. خلاصه همین اسماعیلیان هم دوباره شاخه‌های جداگونه‌ای دارن؛ مثل اسماعیلیان مستعلیه و اسماعیلیان نِزاری، که ریشه این اختلاف هم دوباره می‌رسه سر جانشینی. نزاری‌ها و مستعلی‌ها تا ۹ خلیفه اول فاطمی رو به عنوان امام قبول دارن، اما در جانشینی نِزار با مستعلی اختلاف دارن. یه عده میگن جانشین المستنصر خلیفه هشتم فاطمی‌ها، پسر بزرگ او نزار بوده، اما عده دیگه مستعلی رو جانشین پدر می‌دونن و اونو خلیفه می‌کنن. که حسن صباح از اسماعیلیان نزاری در ایرانه که قبلا درباره‌اش زیاد صحبت کردیم. بگذریم، نمی‌خواهیم وارد جزئیات بیشتری بشیم فقط در همین بدونیم که مذهب فاطمیون، شیعه اسماعیلیه بودن کافیه.

حالا این شیعیان، عقیده دارن که خلفای عباسی حق امامان علوی رو که تنها شایستگان امامت و رهبری مسلمانان بودن رو غصب کردن و باعث شدن اونا خونه نشین بشن، و جامعه مسلمانان رو از رهبری وارثان واقعی و شرعی محروم کردن. به خاطر همین همیشه دنبال بهانه‌ای بودن تا مخالفت خودشون رو نشون بدن و به دنبال احیای حق بودن. پس به صورت یک جبهه مخالف در برابر خلافت عباسی قد علم می‌کنن. تداوم و مخالفت این گروه از شیعیان در نهایت باعث تاسیس خلافت قدرتمند فاطمیان میشه که خودش رو رهبر برحق مسلمین می‌دونه. جالبه در اون سال‌ها هم‌زمان سه تا خلافت و سه تا خلیفه داشتیم. خلافت عباسیان در بغداد، خلافت فاطمیان در مصر و خلافت امویان اندلس که قبلاً در ویدئوی تاریخ اسپانیا درباره این مورد آخر صحبت کردیم. هر سه تا با همدیگه رقابت می‌کردن و هر کدوم هم ادعای خلافت بر کل جهان اسلام رو داشتن. خلاصه اینکه با این دیدگاه و پیش‌زمینه، خلافت فاطمی که مذهب اسماعیلیه داشتن روی کار میان.

قرمطی ها

اینو بهتره همینجا هم بگیم که به گروهی از اسماعیلیان قَرمَطی و باطنی هم می‌گفتن. یعنی قبل از روی کار آمدن فاطمی‌ها در سال ۹۰۹ میلادی، اسماعیلیان تبلیغات گسترده خودشون در سرزمین های اسلامی رو شروع کرده بودن و حتی دولت های کوچک اسماعیلی رو هم تاسیس کرده بودن. مثل دولت مولتان در هند و دولت قرمطیان بوسعیدی در بحرین. تازه بعد از این‌ها بود که خلافت فاطمی هم شکل گرفت. اما فاطمیان اون قدر قدرت گرفتن که تقریباً تمام ممالک شمال آفریقا، سوریه و فلسطین رو زیر سلطه خودشون گرفتن و در  شهرهای مکه و مدینه هم خطبه به نام خلیفه فاطمی خونده می‌شد. حتی در زمان روی کار اومدن سلجوقیان و درگیری که با آل‌بویه داشتن، مدت کوتاهی در خود بغداد هم به اسم خلیفه فاطمی خطبه خونده می‌شد. یعنی تا دل دشمن هم نفوذ کردن و در کارهای تبلیغی و نظامی موفقیت‌های زیادی به دست آوردن.

خلاصه اینکه قرمطیان و باطنیان و اسماعیلیان که گاهی به یک معنی استفاده میشن، سال‌ها با روش‌های خودشون با خلافت بنی عباس جنگیدن. اونا اول داعیان یا دعوت کننده‌های خودشون رو در سراسر قلمرو مسلمانان می‌فرستادن تا مردم رو به مذهب خودشون دعوت کنن. حتی پیش از شکل‌گیری خلافت فاطمیان داعیان اسماعیلی مشغول به کار بودن. اونا در ماورالنهر و در قلمرو سامانیان همه دست به تبلیغات زدن بودن، البته بطور مخفیانه. حتی گفته میشه نصر ابن احمد یکی از امیران سامانی هم گرایش به مذهب اسماعیلی داشته و این مساله باعث ایجاد کشمکش‌هایی در دربار سامانیان میشه. در سال‌های ابتدایی که فاطمیان قدرت می‌گیرن، داعیان اسماعیلی در شرق ایران فعالیت می‌کردن، اما نمیشه با قطعیت گفت که آیا اسماعیلیانی که در خراسان فعالیت می‌کردن از حکومت فاطمی‌ها حمایت می‌کردن یا نه؟ خلاصه تبلیغات و دعوت اسماعیلیان همیشه ادامه داشت و حتی در دوره غزنویان، سفیر به دربار غزنویان می‌فرستن. اما ترکان غزنوی که برای کسب مشروعیت نیاز به تأیید خلیفه داشتن، رفتار بدی با اسماعیلیان می‌کنن و اونا رو می‌کشن.

حتی سلطان محمود غزنوی به مولتان که گفتیم دولت اسماعیلی داشت حمله می‌کنه و همه اسماعیلیان رو از دم تیغ می‌گذرونه. در ادامه دوره غزنویان، شاید داستان حسنک وزیر، آخرین وزیر سلطان محمود غزنوی رو شنیده باشید که به دستور مسعود غزنوی و به فتوای خلیفه بغداد، به جرم قَرمَطی یا اسماعیلی بودن دار زده شد. اسماعیلیان در سرتاسر قلمرو تحت نفوذ عباسیان تحت آزار و اذیت بودن و همیشه تلاش می‌کردن تا شاهان و مردم رو با مذهب اسماعیلیه آشنا کنن. بخاطر همین هم در دوره سامانیان و هم در دوره غزنویان نماینده‌هایی به دربار این شاهان می‌فرستن. ولی در‌واقع تلاش‌های فاطمیان در ارتباط گرفتن با غزنویان با شکست رو به رو شد و سلطان محمود و بعد جانشینش با اسماعیلیان به شدت برخورد می‌کردن.

قرن چهارم هجری قرن مهم در تاریخ شیعه!

اما قرن چهارم هجری قرن بسیار مهمی هم در تاریخ تشیع و هم برای فاطمیان بود. این قرن، قرنیه که شیعیان دوازده امامی به دوران غیبت کبری و امامت حضرت مهدی می‌رسن، قرنی که شاهد اوج گیری دولت‌های شیعه در جهان اسلام هستیم. فاطمیان بر غرب جهان اسلام حاکم شدن و آل بویه هم بر عراق و ایران تا مرزهای خراسان بزرگ مسلط شدن. در سال ۳۳۴ هـجری قمری، عمدا این سال‌ها رو قمری میگم که بدونید داریم درباره همون قرن چهارم قمری صحبت می‌کنیم. در این سال، معزالدوله از آل بویه به بغداد رسید و از اون تاریخ به بعد عملاً خلافت عباسی تحت کنترل آل بویه قرار گرفت.

آل بویه، حکومتی ایرانی و شیعه از دودمان دیلمی بودن که بین سال‌های 932 تا 1055 حدود ۱۲۰ سال بر بخش‌های غربی و جنوبی ایران حکومت می‌کردن. اونا تونستن بغداد رو بگیرن و خلیفه رو تحت نفوذ خودشون بگیرن. این ضعف خلیفه و بنی عباس، از اون سمت به فاطمیون هم فرصت داد تا قلمروی حکومت خودشون رو از تونس به سمت مصر و بعد تا سوریه گسترش بدن و حتی به فکر فتح بغداد بیفتن. اما آل بویه در مقابل جهان گشایی و حرکت فاطمیان ایستادگی می‌کنن و با اون‌ها وارد جنگ و ستیز میشن. آل بویه حتی به قرمطیان سوریه کمک‌های نظامی و مالی کردن تا در مقابل حاکمیت فاطمیون بایستن. اما حالا چرا دو تا حکومت شیعه با همدیگه می‌جنگن و درگیر میشن؟

آل‌بویه اوایل که به قدرت می‌رسن، شیعه زیدی و از پیروان فرقه زیدیه بودن. اما بعد ها پیرو شیعه ۱۲ امامی میشن. حالا اینکه فرقشون چیه و چه تفاوتی با اسماعیلی‌ها دارن رو اگه بخوام خلاصه بگم میشه در یک جمله گفت: زیدیه که اسمشون رو از زید بن علی گرفتن، عقیده دارن زید فرزند امام سجاد امام بعدی شیعیانه، نه امام محمد باقر. خلاصه آل بویه با تصرف بغداد موفق شده بود به دستگاه خلافت مسلط بشه و حالا بعد از این موفقیتی که داشتن، با دستگاه سلطه جوی فاطمیان رو به رو میشن. در حالی که گفتیم قدرت در دست آل‌بویه بود، و حالا چه دلیلی داشت که شیعیان زیدیه آل بویه، از خلافت فاطمی اطاعت کنن؟ پس به مقابله با فاطمیان میرن و به قرمطیان سوریه در مقابل فاطمیان کمک می‌کنن.

فاطمیان ولی دست از دعوت آل بویه به سمت خودشون بر نمی‌دارن. اما این دعوت‌ها هیچ حاصلی واسشون نداشت. زمانی که آل بویه قدرت داشت و بر خلیفه عباسی مسلط بود، همه فکر می‌کردن دیگه دوران خلافت بنی عباس به پایان رسیده. در‌واقع تقریباً همین‌جوری هم بود. اما با قدرت گرفتن سلجوقیان دوباره ورق به نفع عباسیان برگشت. تا پیش از سلجوقیان، فاطمیان تلاش کردن تا با حکومت‌های حامی بنی عباس ارتباط بگیرن. اما نتونستن در فعالیت‌های دیپلماسی، سامانیان، غزنویان و آل بویه رو با خودشون همراه کنن. گرچه اوایل تونستن اغلبی‌ها و اِخشیدی‌ها که دست نشانده عباسیان بودن رو از سر راه خودشون بردارن. اما باز هم نتونستن دستگاه خلافت عباسی رو از بین ببرن و خودشون رو خلیفه تمام مسلمین اعلام کنن. با اینحال، با روی کار اومدن سلجوقیان وضع برای فاطمیان بدتر هم میشه.

وقتی ترکان سلجوقی قدرت می‌گیرن، حامی اصلی خلیفه عباسی میشن تا مشروعیت خودشون رو از خلیفه بگیرن. اول خطبه خواندن در بغداد با نام خلیفه فاطمی رو کنار می‌زارن و بعد با قدرت نظامی که داشتن بارها با فاطمیان درگیر میشن و حاکمان مکه و مدینه و شام رو مجبور می‌کنن به نام خلیفه عباسی خطبه بخونن نه خلیفه‌ی فاطمی. البته تمام این سال‌ها در داخل خاک سلجوقیان، اسماعیلیان به فعالیت‌های خودشون ادامه می دادن و علیه دستگاه خلافت و سلجوقیان اقدام‌های تبلیغی و تخریبی زیادی انجام دادن.

خلاصه درگیری‌های سلجوقیان و فاطمیان ادامه داشت تا اینکه سلطان ملک شاه سلجوقی می‌میره و دوره ضعف سلجوقیان شروع میشه. مسئله‌ای که به نفع خلافت فاطمی میشه. اما بعد از سلجوقیان تهاجم سنگین‌تری به نواحی تحت فرمان فاطمیان انجام میشه. این بار نه از سمت حکومت‌های مسلمانان و نه از سمت امپراتوری بیزانس بوده، بلکه این بار صلیبیان در ادامه جنگ‌های صلیبی به این نواحی حمله می‌کنن.

حرکت به سمت مصر

درباره جنگ‌های صلیبی هم قبلا صحبت شده، پس اینبار در همین حد میگیم که یکی از نتایج این جنگ‌ها، از بین رفتن خلافت فاطمیان بود. در‌واقع تلاش فاطمیان بعد از دو قرن بالاخره شکست خورد و اونا نه‌تنها نتونستن بر خلیفه تمام امت مسلمان بشن، بلکه خودشون هم نتونستن دووم بیارن و بالاخره ازبین رفتن. نحوه از بین رفتن فاطمیان هم به این صورت بود که فاطمیان بارها از صلیبیان در شام و فلسطین شکست خوردن و حوزه اقتدار اون‌ها محدود به مصر شد. این مسأله برای اون‌ها فاجعه بود. فاطمیانی که ادعای تسلط بر جهان اسلام رو داشتن، حالا فقط محدود به مصر شدن. این مسأله هم از لحاظ سیاسی و هم از لحاظ اقتصادی برای اون‌ها به معنای مرگ تدریجی بود. چون صلیبیان حوزه‌های مهم اقتصادی اون‌ها رو هم ازشون گرفته بودن. در سال‌های ۱۱۶۳ میلادی صلیبیان به سمت مصر حرکت کردن تا کار فاطمیون رو یک سره کنن و مصر رو هم فتح کنن. اما با طغیان نیل و شکستن یکی دو تا سد مجبور به عقب نشینی میشن.

اما دوباره حمله می‌کنن و این بار فاطمیان از زنگیان کمک می‌گیرن و با کمک زنگیان، صلیبیان رو شکست می‌دن و از مصر بیرونشون می‌کنن. اون موقع نورالدین زنگی، حاکم زنگیان بود که به درخواست فاطمیان، اسدالدین شیر کوه رو به همراه برادرزاده اش صلاح الدین به مصر می‌فرسته. بعد از شکست صلیبیان خلیفه فاطمیان، شیر کوه رو به وزارت منصوب می‌کنه که بعد از مدتی شیرکوه می‌میره و صلاح الدین، برادرزاده‌اش جانشین او میشه.

حالا خلیفه شیعه بود و صلاح الدین که از طرف زنگیان برای کمک در مقابل صلیبیان اومده سنی مذهب بود. صلاح الدین که سپاهیان زیادی گرد خودش جمع کرده بود، مجالس درس اسماعیلیان رو در مرکز علمی الازهر تعطیل کرد. اذان گفتن به شیوه شیعیان رو ممنوع و دستور داد تا در نماز جمعه به نام خلیفه عباسیان خطبه خونده بشه. بعد از مدتی هم آخرین خلیفه فاطمی از دنیا میره و صلاح الدین ایوبی، اعلام استقلال می‌کنه و سلسله ایوبیان رو تاسیس می‌کنه. بعد از ایجادسلسله ایوبیان، دوباره اسماعیلیان در مصر مورد آزاد و اذیت قرارگرفتن و خلافت فاطمیان هم به تاریخ پیوست و این ۲۶۲ سال حکومت پر فراز و نشیب فاطمیان در سال ۱۱۷۱ میلادی به پایان می‌رسه.

منابع:

خلافت فاطمیان اسماعیلی از ظهور تا سقوط – دکتر شاهین پهناداریان

مقاله «روابط خلافت فاطمیان مصر با خلافت عباسی و حکومت های نفوذ آن در ایران – دکتر شاهیان پهناداریان

فهرست مطالب

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *