تاریخ ایران و افغانستان همواره موضوعی پیچیده و گاه بحثبرانگیز بوده است. از یک سو، برخی معتقدند که این دو کشور تاریخی کاملاً مجزا دارند، و از سوی دیگر، عدهای بر این باورند که تاریخ این دو سرزمین تا حد زیادی در هم تنیده است. در این مطلب، به بررسی دقیقتر این موضوع میپردازیم و نگاهی عمیقتر به ریشههای تاریخی ایران و افغانستان خواهیم داشت.
ایران باستان: سرزمینی فراتر از مرزهای امروزی
ایران باستان، سرزمینی گستردهتر از مرزهای کنونی ایران بود. این سرزمین شامل چهار ایالت بزرگ میشد: خراسان، سیستان، فارس و آذربایجان. مورخان قدیمی مانند گردیزی، طبری، فردوسی و یعقوبی، تاریخ این مناطق را از دوران اساطیری تا زمان خودشان، مشترک میدانستند. آنها همه این ولایات را جزئی از ایران میشمردند و شاهان این سرزمین را گرامی میداشتند.
جالب است که حتی مورخان غربی نیز تاریخ منطقه را از زمان شکلگیری مادها و هخامنشیان، مربوط به همه ساکنان منطقه میدانستند. آنها تنها یونانیان، اعراب و مغولان را به عنوان نیروهای بیگانه مسلط شده بر این سرزمین میشناختند و بقیه شاهان را بیگانه نمیدانستند.
جدایی ایران و افغانستان: ریشههای تاریخی
تا پیش از مرگ نادرشاه افشار، هیچ اختلافی درباره تاریخ مشترک ایران امروزی و افغانستان امروزی وجود نداشت. همه این سرزمینها به عنوان بخشی از ایران شناخته میشدند و شاهان این دوران، شاه ایران خوانده میشدند. اما پس از مرگ نادرشاه، این ایران بزرگ تجزیه شد.
محمد آصف آهنگ، نویسنده کتاب “تاریخ افغانستان”، معتقد است که نباید نام ایران تنها برای کشور ایران امروزی باشد و افغانستان نیز از این نام و تاریخ سهم دارد. او پیشنهاد میکند که بهتر است ایران امروزی، ایران غربی نامیده شود و افغانستان، ایران شرقی. این نامگذاری هم تاریخ مشترک را نشان میدهد و هم جلوی تحریف و ساخت اسامی جعلی برای تاریخسازی را میگیرد.
افسانههای تاریخی: آریانا و خراسان
برخی تاریخنویسان، تحت تأثیر دولتهای وقت، تاریخ افغانستان را از تاریخ ایران باستان جدا دانسته و ادعا کردهاند که نام افغانستان زمانی آریانا و مدتی هم خراسان بوده است. اما آهنگ این ادعاها را رد میکند و آنها را افسانههای سیاسی میخواند.
او توضیح میدهد که آریانا همان “آریانا وئیجه” یا همان اِران یا ایران است. درباره خراسان نیز، آهنگ به صراحت این مسئله را که خراسان نام قدیمی افغانستان بوده، رد میکند و آن را یک تحریف تاریخی میداند. او با استناد به منابع تاریخی نشان میدهد که خراسان تنها بخشی از ایران بزرگ بوده و نه نام کل افغانستان امروزی.
ناسیونالیسم و تحریف تاریخ
با ورود اندیشههای ناسیونالیستی اروپایی به منطقه، تلاشهایی برای جدا کردن تاریخ افغانستان از تاریخ ایران صورت گرفت. حکمرانان افغانستان تصمیم گرفتند تاریخ کشورشان را تا حد امکان از تاریخ منطقه جدا کنند و این کشور را از بدو تأسیس تا به امروز، تافتهای جدابافته نشان دهند.
این اقدام را میتوان واکنشی به مصادره تاریخ توسط دولت وقت ایران دانست. هدف نظریهپردازان حکومت شاهی کابل این بود که با استفاده از جعل تاریخ، پایههای قدرت خود را در افغانستان محکمتر کنند. این در حالی است که تا پیش از ورود اندیشههای ناسیونالیستی، ساکنان منطقه، علیرغم تمام کشمکشها و درگیریهایی که بر سر قدرت داشتند، خود را یک واحد و میراثدار ایران و فرهنگ ایرانی میدانستند.
در پایان، آهنگ تأکید میکند که تاریخ این منطقه از دوره شاهان اساطیری تا پایان سلطنت نادرشاه افشار خراسانی، مشترک بوده است. او معتقد است که همه مردمی که در فلات ایران از گذشته تا پایان دوره نادرشاه افشار زندگی کردهاند، چه تورانی بوده و چه ایرانی، چه ترک و یا به نام تاجیک یا پشتون، همه فرزندان این مرز و بوم بودهاند. او میگوید: “سرزمین فرهنگی ما وسیعتر از قلمرو دولتها میباشد. امروز نه تنها فلات ایران و هند به «ودا» و «اوستا» مینازند، بلکه همه آریاییتباران به آن افتخار دارند.
ایران و افغانستان در نقشه
منابع:
- جلد نخست تاریخ افغانستان، یادداشتها و برداشتها، محمدآصف آهنگ
- و با تشکر از رضا عطایی کارشناس ارشد مطالعات منطقهای برای کمک به گردآوری مطالب
آدرس کانال یوتیوب دروازه تاریخ